درگذشت دوبلور کارتون های«رابین هود» و «ماجراهای گالیور»
- شناسه خبر: 2229
- تاریخ و زمان ارسال: 1 بهمن 1401 ساعت 18:25
- منبع: روزنامه مردم سالاری
شــهروز ملک آرایــی ـ دوبلور باســابقه کشــورمان در بیمارستان بهمن از دنیا رفت. شهراد بانکی(دوبلور)،در گفت و گویی با ایسنا ضمن تایید خبر درگذشت شهروز ملک آرایی، گفت: آقای ملک آرایی به دلیل عارضه ریوی مدتی در بیمارستان بستری بودند و متاسفانه ساعتی پیش در بیمارستان از دنیا رفتند. شــهروز ملک آرایی متولد ۱۳۲۰ در ملایر بود. این دوبلور باســابقه، تحصیلات ابتدایی و راهنمایی خود را در تهران به اتمام رساند. پس از مدتی به اسماعیل مهرتاش جهت حضور در فعالیت های فرهنگی و هنری جامعۀ تئاتر باربد معرفی شد. در آنجا ابتدا رشته آواز و سپس بازیگری تئاتر را در پیش گرفت. از نقش گویی های برجســته و محبــوب وی می توان از شــخصیت کاپیتان لینچ در کارتــون ماجراهای گالیور، جان کوچولو در رابین هود و آقای ووپی در کارتون تنسی تاکسیدو نام برد. ملک آرایی در ســریال ناوارو به مدیریت دوبلاژ زنده یاد بهرام زند، نقش رئیس ناوارو را صداپیشگی کرد. همچنین دوبلور شخصیت پدر اوشــین در سریال«سالهای دور از خانه» با مدیریت دوبلاژ ژاله علو بود. همکاری با ســریال «قصه های جزیــره» در نقش آقای پتیبــون با مدیریت دوبلاژ رفعت هاشم پور از دیگر کارهای ماندگار این دوبلور برجسته کشورمان است. شــهروز ملک آرایی همچنیــن در دوبلــه کارتون های نوستالژیک بســیاری همکاری داشته است. او صداپیشه «آقای ووپی» در ماجراهای تنسی تاکسیدو و چاملی بود. در کارتــون «رابین هود» به جای جان کوچولو حرف زد. «ببر آهنگر» دهکده حیوانات هــم با صدای ملک آرایی برای کودکان ایرانی جان گرفت. همکاری با کارتون«سیندرلا»با مدیریت دوبلاژ ژاله علو و صداپیشگی به جای شخصیت وزیر از دیگر کارهای اوست. این دوبلور فقید در«ماجراهای سندباد» با مدیریت دوبلاژ ناصر ممدوح هم صداپیشگی شخصیت«شیطان بزرگ» را عهده دار بود. و اما شــهروز ملک آرایی در سریال «دلیران تنگستان» با مدیریت دوبلاژ هوشــنگ لطیف پور که سه شنبه ـ ۲۷ دی ماه ـ این دوبلور بزرگ را هم از دست دادیم، به جای شخصیت «خالو حســین دشتی» با بازی شهروز رامتین حرف زده بود. بازی در سریال های تلویزیونی«امام علی(ع)» در نقش(قیس بن ســعد)، داستان راستان، سردار جنگل و بگذار آفتاب برآید از دیگر کارهای شهروز ملک آرایی است.زمستان یک ســال قبل، آیین رونمایی از مستند«م شــهروز» و پاسداشــت هفت دهه صداپیشگی«شهروز ملک آرایــی» برگزار شــد؛ مراســمی کــه در آن زمان صندلی های خالی بسیاری داشت. در این مراسم چهره هایی مانند محسن یزدی مدیر شبکه مســتند، جمعی از پیشکسوتان عرصه صدا و دوبله مانند شوکت حجت، تورج نصر، جواد پزشکیان، همت مومیوند، عباس نباتی، کســری کیانی، دلارام شــکوهی، پارســا کجوری، محمد مصطفی زاده، مریم بنایی، سارا جعفری، محمدرضا فصیحی نیا، علیرضا اوحــدی، فرزاد احمدی، ناهید حجت پناه و حسن روشن پیشکسوت فوتبال حضور داشتند. «امیر عفاف» در یادداشــتی که بهمن مــاه ۱۴۰۰ برای انتشــار در اختیار ایسنا قرار داده بود، ضمن ادای دین به هفتادســال، هنرمندی صداپیشه ای که ایران با صدای او خاطره دارد، چنین نوشت: «گالیور نقشه رو رد کن بیاد«. این جمله، کلید آشنایی با«شهروز ملک آرایی» برای اغلب آنهایی است که بینندگان عزیز توی خانه محســوب می شدند و حالا چهل سال و بیشترش عمر کرده اند. آنهایی که همیشه اتاقشان ریخت و پاش بوده و با شــلختگی کمد آقای ووپی در تنســی تاکسیدو عشق کرده اند. ملــک آرایی برای کودکان و نوجوانــان آن روزگار یعنی؛ آقای ببر که در کارتون دهکده حیوانات آهنگری می کرد تا کاپیتان لیچ و ناخدا اسماج و جان کوچولو که برای هر عمل سلحشورانه ای پایه رابین هود بود. شناسنامه، می گفت که قد کشیده ایم؛ شناسنامه با زبان خامــوش، لبخند معناداری می زد و تکرار می کرد:«تو رو خدا، منو توی کلوپ اجاره فیلم گرو بذار!». نوار بتاماکس با همه کوچکی در خانه ها بزرگی می کرد. صدای شهروز را در دوبلــه فیلم های آلفرد هیچکاک یاد گرفتیم و روی نوار حافظه جای دادیم؛ ربه کا، طلسم شده، مرد عوضی، جان فورد. نوار بیگانگان در ترن و سپس خوشه های خشم «وی اچ اس» سه سانتی متر از نوار بتاماکس بلندتر بود، اما زیر پیراهنمان جا می شد. قاچاق دوســت داشتنی که معاصر ما بود و روی آسانسور ویدئو که ســوار می شــد کولاک می کــرد. در پلان های«کازابلانکا» دنبال عشق گمشــده می گشتیم که ژنرال اشتراســر با صدای شــهروز از قوانیــن نازی ها گفت و با شــلیک قهرمان، سوراخ شد. ملک آرایی در تلویزیون هم می درخشید؛ گویندگی او در سریال های سال های دور از خانه، داستان زندگی، ناوارو، قصه های جزیره و بادبان های برافراشته را به خاطر بیاورید. بیست ســال پیش با عوامل برنامه صداهای دیدنی برای ضبط تلویزیونی به خانه اش رفتیم. تعطیلات نوروز بود و گوینده رئیس موپالمو در سریال افسانه جومونگ و پهلوان فرصت در انیمیشن شکرستان با گرمی و رفاقت پذیرایمان شد. از رل های کمدی و موزیکال و مشکلات صنفی دوبله گفت و با لبخند بدرقه شدیم. در ایــن ســال ها پیگیر کارهایشــان بودم و بــه احترام صداپیشــگی در نقش هایی مانند جاسوس روس در پل جاسوســان ایســتادم و تشــویق کردم. چند سال پیش تشــخیص اشتباه پزشــک روی حنجره او زخم و آسیب گذاشــت و صدایش کمی تغییر کرد، اما همچنان خاطره ساز ماند. زمستان ۱۴۰۰ ،آیین رونمایی از مستند« ملک شهروز» به کارگردانی ابوالفضل توکلی از تولیدات شبکه مستند سیما در فرهنگســرای ارســباران تهران برگزار شد. اما مراسم هفتاد ســال دوران هنرمندانه این پیشکسوت پاسداشت عرصــه دوبله، بدون رد و نشــان و حضور اعضای هیئت مدیره انجمن سراسری گویندگان و سرپرستان گفتار فیلم برپا شد و تعداد انگشت شماری از همکاران وی که سال ها را پشت میکروفن های دوبله سپری کرده اند به مراسم آمده بودند. عکس های منتشــر شده از مراسم، سوت و کور و غریبانه و خلوت بودند. درســت اســت که شــیوع کرونا همه را خانه نشین کرده و ماسک، لبخندهای دوستانه را پنهان می کند، اما روزگار مجال نمی شناســد و شــاید فرصت جبران نباشد(زبانم لال)
به دقایق ایتدای مستند« ملک شهروز» اشاره می کنم؛ ملک آرایی گفت که به مرگ نزدیک است و تنها زندگی می کنــد و کلید را از پشــت در برمــی دارد تا اگر رفت و صبح را ندید، بچه هایش بتوانند وارد شوند. این اشاره تلخ استاد یعنی بخش مهمی از خاطرات ما لباس سیاه بپوشد و طولانی اشــک بریزد. اینجاســت که انجمن سراسری گویندگان و سرپرســتان گفتار فیلم برای دســته گل و قدردانی از صندوق هزینه می کنند و افسوس می خورند. آن روز تاریــک، دیگر هیچ وزیری نیســت که با صدای شــوخ، کفش بلورین را به پای سیندرلا اندازه بگیرد و با « بله قربان» های متعددش در تایید پادشاه به خنده مان بیاندازد. یک هفته اســت که این جمالت تلخ و تاریک را مرور می کنم و زخم می خورم.