عاشقانه های لیلا
- شناسه خبر: 4458
- تاریخ و زمان ارسال: 20 تیر 1402 ساعت 22:46
مدتی است که سالنهای سینما تقریبا به تسخیر فیلمهای کمدی درآمده و کار به جایی رسیده که برخی تهیه کنندگان ترجیح می دهند فیلمشان در زمان دیگری اکران شود. در این میان اما معدود فیلمهای خوش ساختی هم هستند که صاحبانشان جسارت اکران در چنین شرایطی را داشته و به موفقیت کارشان ایمان دارند. یکی از همین فیلم های در حال اکران، فیلم سینمایی تصور با بازی لیلا حاتمی و مهرداد صدیقیان است. اگر تیزر فیلم تصور را دیده باشید، در بخشی از فیلم، لیلا حاتمی نقش ایموجی های مختلف را برای مهرداد صدیقیان بازی می کند. داستان فیلم ظاهرا ساده و فاقد هر گونه پیچیدگی پیش میرود. یک راننده تاکسی که حتی نام او را نمیدانیم، هر شب در زمانهایی نامعلوم زنی را سوار میکند که انعکاسی از چهره دختر دلخواهش است؛ لیلی دختری شیرینیپز که در فروشگاهی مشغول به کار است. راننده جوان عاشقش شده و مدام به بهانه خریدن کیک و شکلات به آنجا میرود. راننده حتی زمانی که داخل فروشگاه ایستاده است، در تصورات خود تصویر زن جوان را میبیند که کیک خامهای در دهانش میگذارد و با محبت به او نگاه میکند. با وجود آن اما جرات ابراز عشق و علاقه به لیلی را ندارد. فیلم «تصور» نخستین ساخته بلند علی بهراد است که سال گذشته در جشنواره فیلم کن رونمایی شد و اولین تجربه حضور سینمای ایران در بخش هفته منتقدین جشنواره کن در ۲۰ سال اخیر بود. این فیلم جادهای که در تهران فیلمبرداری شده، پس از نمایش در کن با استقبال مخاطبانش روبرو شد و یکی از منتقدان نشریه اسکرین درباره آن نوشت: «این فیلم روایت مرموز دو شخصیت است که زندگیشان تنها در طول تاکسیسواری شبانهشان در تهران تلاقی پیدا میکند. «تصور» بیننده را تشویق میکند تا هوای اسرارآمیز داستان را در آغوش بگیرد و به طرز بازیگوشانهای از افشای دقیق آنچه در حال روی دادن است، امتناع میکند.»
تا همین جای کار حتما شمایی که فیلم را ندیده اید هم با نگارنده هم نظرید که یکی از نقاط قوت فیلم تصور، حضور لیلا حاتمی بازیگر محبوب و با سابقه در نقش لیلی است. برای مخاطب ایرانی سالهاست که دیدن تصویر لیلا حاتمی در نقشهای عاشقانه که یکی از دیگری بهتر ایفا شده یک عادت شده و کمتر علاقمند به سینمایی را میتوان یافت که بازی او در ساکنسهای عاشقانه را تحسین نکرده باشد. به همین بهانه مروری داریم بر نقش های عاشقانه لیلا حاتمی که در ادامه می خوانید؛
پرستاری که بیمارش را عاشق می کند
کمال تبریزی فیلم سینمایی «شیدا» را در سال ۱۳۷۷ با نقشآفرینی لیلا حاتمی و پارسا پیروزفر کارگردانی کرد. فیلمنامه این فیلم را رضا مقصودی نوشته بود. نیمه دهه ۷۰ را میتوان اوج دوران فیلمسازی کمال تبریزی دانست. او بعد از فیلم مهم «لیلی با من است» که تجربهای متفاوت و خطشکن در سینمای دفاع مقدس به حساب میآمد، «مهر مادری» را ساخت و بعد از آن در همکاری مجدد با فیلمنامهنویس «لیلی با من است» سراغ «شیدا» رفت. فیلمی که از منظر پرداختن به موقعیت جانبازان جنگ تحمیلی، در همان سال ساخت با واکنشهای اعتراضی هم مواجه شد اما در مجموع تجربه ای متفاوت در پرداختن به آدمهای دفاع مقدس به حساب میآمد؛ فیلمی با یک داستان عاشقانه. داستان فیلم «شیدا» از زمان حال آغاز میشود و بخش اصلی داستان فیلم در یک فلاشبک روایت میشود؛ زمانی که کاراکتر «شیدا» با نقشآفرینی لیلا حاتمی پرستار یک بیمارستان در سالهای جنگ بوده و مسئولیت مراقبت از مجروحان جنگی را برعهده داشته است. زمانی که جانبازی را با چشمهای مجروح به بیمارستان محل ماموریت او میآورند، به توصیه یکی دیگر از جانبازان، شیدا مامور میشود برای تسکین و آرامش او برایش قرآن بخواند. همین رابطه ساده میان پرستار و بیمار آرامآرام در قلب بیمار، شعله عشق را روشن میکند. جانباز فیلم «شیدا» فرهاد نام دارد و پارسا پیروزفر نقش او را ایفا میکند. این شخصیت که فرزند خانوادهای مرفه است، برای حضور در جبهه، با خانوادهاش دچار مجادله میشود. او در حین خدمت و بدون اطلاع خانواده در چند نوبت عازم خط مقدم میشود تا سرانجام از ناحیه چشم مجروح میشود. پیروزفر در مقطعی در فیلم «شیدا» نقش مقابل لیلا حاتمی را ایفا کرد که بهواسطه حضور در فیلمهای مسعود کیمیایی و البته پخش تلویزیونی سریال «در پناه تو» به چهرهای آشنا و دوستداشتنی در میان مخاطبان تبدیل شده بود. «شیدا» در سال ۷۸ روانه پرده سینماها شد و توانست با جذب بالغبر یک میلیون مخاطب به سینماها، رقمی در حدود ۲۸۲ میلیون تومان را در گیشه به نام خود ثبت کند و در فهرست فروش سالانه سینمای ایران رتبهای بهتر از هشتم بهدست نیاورد. در همان سال فیلم «قرمز» با نقشآفرینی هدیه تهران، بالغ بر ۳ میلیون مخاطب را به سینماها کشاند.
نامه هایی که قرار نبود عاشقانه باشند
محمد احمدی فیلم سینمایی «شاعر زبالهها» را در سال ۱۳۸۴ با نقشآفرینی لیلا حاتمی، فرزین محدث و صابر ابر کارگردانی کرد. فیلمنامه این فیلم را محسن مخملباف نوشته بود. اصلیترین برگبرنده فیلم سینمایی «شاعر زبالهها» ایده اولیه آن است، ایدهای که محسن مخملباف در واپسین سالهای حضورش در ایران آن را در قالب یک فیلمنامه به نگارش درآورد. ماجرای یک دانشجوی رشته ادبیات که رویاهایی شاعرانه در سر داشته اما حالا شغلی بهتر از رفتگری به دست نیاورده است. این جوان شاعرپیشه، از طریق نامههایی که در میان زبالههای یک خانه پیدا میکند، آرامآرام رابطهای احساسی میان خود و دختر جوان افسردهای که آنها را مینویسد احساس میکند و به همین دلیل تصمیم میگیرد بهصورت ناشناس با دختر جوان مکاتبه کند. لیلا حاتمی که شناختهشدهترین بازیگر حاضر در میان ترکیب بازیگران کمتر شناختهشده «شاعر زبالهها» محسوب میشود، ایفاگر نقش همان دختر افسرده است. دختری که به تنهایی در خانهای زندگی میکند و از طریق نامه تلاش دارد روایتی از حال و روز خود را به برادرش که در خارج از کشور زندگی میکند، گزارش دهد. چرکنویس همین نامه که به سطل زباله انداخته میشود، راه ارتباطی میان این دختر با شخصیت اصلی فیلم یعنی جوان رفتگر میشود. آنچه حضور لیلا حاتمی در این فیلم را به یادماندنی میکند، عشق بیسرانجام شخصیت اصلی به اوست. هر چند این روزها چهرهای شناختهشده برای طیفی از مخاطبان جدیتر سینما محسوب میشود اما زمانی که در «شاعر زبالهها» ایفای نقش کرد، چهرهای بکر داشت. فرزین محدث بازیگر نقش رفتگر شاعرپیشه در این فیلم است. او پیش از این همکاری با محمد احمدی، در فیلمهای «مزرعه پدری» و «یک تکه نان» هم نقشهایی کوتاه را ایفا کرده بود اما اینجا او بازیگر نقش اصلی است. صابر ابر و احمد مهرانفر هم از بازیگران مطرح این روزها هستند که در اولین تجربههای بازیگری خود در سینما در «شاعر زبالهها» ایفای نقش کردند. واقعیت این است که «شاعر زبالهها» هیچ برگبرندهای جز حضور لیلا حاتمی برای توفیق احتمالی در گیشه نداشت.فیلم که محصول سال ۸۴ بود، به دلایلی تا ۴ سال در محاق توقیف ماند و زمانی هم که مجوز نمایش دریافت کرد، مشروط به حذف نام محسن مخملباف از تیتراژ بود؛ فیلم در سال ۸۸ تنها ۸۳۰۰ مخاطب داشت و ۲۰ میلیون تومان فروخت.
مواجهه با عشق سابق در ۴۰ سالگی
علیرضا رئیسیان فیلم سینمایی «چهل سالگی» را در سال ۱۳۸۸ با نقشآفرینی لیلا حاتمی، محمدرضا فروتن و عزتالله انتظامی کارگردانی کرد. فیلمنامه این فیلم را مصطفی رستگاری نوشته بود. مهمترین ویژگی فیلم «چهلسالگی» که در همان بازه ساخت هم موردتوجه قرار گرفت، اقتباس آن از روی رمانی به همین نام بود. رمانی که داستان آن درباره مواجهه یک زن متاهل در آستانه چهلسالگی با حسرتهای گذشته است. رئیسیان در روایت سینمایی از این رمان تلاش کرد سویههای سیاسی و مرتبط با تحولات دهه ۶۰ را پررنگ کند و همین رویکرد به فضای عاشقانه داستان آسیب رساند. با این همه خط داستانی مرتبط با مواجهه با یک عشق قدیمی، پس از سالها فرازهای عاشقانهای را در فیلم خلق کرده است. قهرمان اصلی داستان «چهلسالگی» زنی به نام نگار است که لیلا حاتمی در دو بازه سنی متفاوت ایفای نقش او را در فیلم برعهده دارد. نگار حالا زنی چهلساله است که با همسرش فرهاد زندگی مشترک موفقی هم دارد اما خبر بازگشت عشق قدیمیاش کورش، او را با چالشهای فکری و روحی مواجه میکند. لیلا حاتمی هم ۴۰ سالگی نگار را ایفا کرده است و هم در سکانسهای فلاشبک که قرار است شاهد گذشتههای عاشقانه نگار و کورش در فیلم باشیم، در نقش جوانی این کاراکتر هم ظاهر شده است. نقش فرهاد را در فیلم محمدرضا فروتن ایفا کرده است اما اگر بخواهیم از بازیگر مقابل لیلا حاتمی در سکانسهای عاشقانه سراغ بگیریم باید از فرزان اطهری نام ببریم که نقش کورش را ایفا کرده است. البته از منظری دیگر میتوان «چهلسالگی» را روایت عشق فرهاد به نگار هم بدانیم. عشقی که او را به نسبت به رابطهاش با همسرش حساس کرده است. فرهاد که برای رسیدن به نگار حرفه قضاوت را در همان سالهای قدیم ترک کرده حالا با این سوال مواجه است که آیا نگار هنوز دلبسته فرهاد است؟ فیلم «چهلسالگی» در سال ۸۹ روانه پرده سینماها شد. همان سالی که فیلم «ملک سلیمان» با جذب یک میلیون و ۳۰۰ هزار مخاطب پرفروشترین فیلم سال شد. فیلم رئیسیان اما با وجود ترکیب قابلقبول بازیگرانش، تنها ۲۰۰ هزار مخاطب داشت و مجموع فروش ۵۸۰ میلیون تومان را هم در گیشه به نام خود ثبت کرد که فروش قابلقبولی نبود!
عشقی که زیبایی اش در رویاست
بهرام توکلی فیلم سینمایی «پرسه در مه» را در سال ۱۳۸۸ با نقشآفرینی لیلا حاتمی و شهاب حسینی کارگردانی کرد. فیلمنامه این فیلم را مانند دیگر فیلمهای توکلی، خودش نوشته بود. بعد از فیلم «پابرهنه در بهشت» که تجربهای موفق برای یک کارگردان فیلماولی به حساب میآمد و بهرام توکلی را در کانون توجه قرار داد، او در گام دوم فیلمسازیاش «پرسه در مه» را کارگردانی کرد. فیلمی جسورانه که تلاش داشت فضای ذهنی یک فرد به کما رفته را به تصویر درآورد. راوی اصلی فیلم آهنگسازی به نام امین است که در همان آغاز فیلم از احساسات ویژهاش به دختر همسایه در دوران کودکی میگوید و در تلاش است شمایلی از بزرگسالی این دختر و عاشقانههایش با او را در خیالش بازسازی کند. امین در کما فرورفته و حتی دلیلش را هم به یاد نمیآورد، اما تلاش دارد که داستان یک زندگی عاشقانه را در ذهن خود بازسازی کند و برای دختری که قرار است نقش اصلی این داستان باشد، چه نامی بهتر از «رویا». لیلا حاتمی در فیلم «پرسه در مه» نقش رویا را بازی میکند. او در تفکرات رویاگون امین، شمایلی از یک معشوق را دارد که از سالهای دانشجویی دلبسته هم بوده و آرامآرام وارد یک زندگی مشترک شدهاند؛ زندگیای که البته قرار نیست همه چیزش از جنس رویا باقی بماند! اشاره کردیم که راوی اصلی فیلم «پرسه در مه» امین است، شخصیتی که در طول فیلم صدای ذهن او را میشنویم و با او در ترسیم رویاها، حسرتها و البته هراسهایش همراه میشویم. شهاب حسینی در یکی از بهترین نقشآفرینیهای کارنامه خود، در این فیلم در نقش امین ظاهر شده است. آهنگسازی که فکر میکند چشمه الهامش خشک شده و دیگر نمیتواند قطعه تازهای را بنویسد. فیلم هم لحظات عاشقانه دلنشینی دارد و هم فرازهایی درگیرکننده در بازنمایی کشمکشهای یک زوج؛ ترکیب حاتمی و حسینی این سکانسها را درخشانتر کرده است.طبیعتا فیلمی از جنس «پرسه در مه» با ساختار پیچیدهای که در روایت دارد، شانس چندانی برای توفیق در گیشه نداشته اما با توجه به حضور مشترک لیلا حاتمی و شهاب حسینی، بیراه هم نبود که انتظار داشته باشیم فیلم در اکران سال ۸۹ عملکرد بهتری داشته باشد و با مجموع فروش ۹۳ میلیون تومانی، به رتبه ۴۴ در فهرست فروش سالانه سینما کفایت نکند!
زنی که معادلات ذهنی مخاطب را دگرگون می کند
فردین صاحبالزمانی در اولین تجربه فیلمسازی خود «چیزهایی هست که نمیدانی» را در سال ۱۳۸۹ با نقشآفرینی لیلا حاتمی و علی مصفا کارگردانی کرد. فیلمنامه این فیلم را فردین صاحبالزمانی با همراهی پیام یزدانی نوشته بود. فردین صاحبالزمانی پیشتر در مجلات سینمایی قلم میزد و ورودش به میدان تولید فیلم از حوزههای فنی همچون صداگذاری و تدوین آغاز شد. او که پیشتر با علی مصفا در دو فیلم «سیمای زنی در دوردست» و «پله آخر» همکاریهایی داشت، در سال ۸۹ اولین فیلم خود با نام «چیزهایی هست که نمیدانی» را کارگردانی کرد. فیلم روایت یک راننده تاکسی است که گویی امکان ارتباط با آدمهای دیگر را از دست داده است. صاحبالزمانی هرچند با اولین فیلمش مورد تحسین منتقدان قرار گرفت اما دیگر روی صندلی کارگردانی تکیه نزد. اشاره کردیم که محور اصلی داستان فیلم راننده آژانسی است که در دنیای شخصی خود غرق شده و گویی تنهایی را به برقراری ارتباط با دیگران ترجیح میدهد. او اما بهصورت اتفاقی با خانم دکتری مواجه میشود که آرامآرام معادلات ذهنیاش نسبت به دنیای اطرافش را دستخوش تحول میکند. لیلا حاتمی بهترین گزینهای بود که میتوانست این نقش را ایفا کند. خانم دکتر تازه از خارج بازگشته و نگاهی پر از شور و نشاط نسبت به زندگی و آدمها دارد. همین شوروحال زندگی او در مقطعی کوتاه به زندگی شخصیت اصلی سرریز میکند. فردین صاحبالزمانی برای ایفای نقش علی که رانندهای درونگرا و ناتوان در گفتوگو با دیگران است، چه گزینهای بهتر از علی مصفا را میتوانست انتخاب کند؟ مصفا در اجرایی دقیق از کاراکتر علی، هم در فرازهای مرتبط با خاموشیاش در مواجهه با دیگران و چه در فصلهای مرتبط با احیای روحیهاش در مواجهه با خانم دکتر، سهم ویژهای در توفیق فیلم «چیزهایی هست که نمیدانی» داشته است. سکانسهای گفتوگوی دو نفره میان لیلا حاتمی و علی مصفا در این فیلم با دیالوگهای درخشان صاحبالزمانی، واقعا تماشایی است. «چیزهایی هست که نمیدانی» در دو بازه زمانی زمستان ۹۰ و بهار ۹۱ روی پرده سینماها رفت و با توجه به فضای هنریاش میتوان گفت استقبال قابلقبولی هم از آن شد. این فیلم در مجموع ۴۵ هزار مخاطب داشت و ۱۵۵ میلیون تومان هم فروش داشت که قطعا حضور لیلا حاتمی در ثبت این فروش بیتاثیر نبوده است.
لیلایی که برای عشقش شرط می گذارد
عادل یراقی در اولین تجربه فیلمسازی خود «آشنایی با لیلا» را در سال ۱۳۹۱ با نقشآفرینی لیلا حاتمی کارگردانی کرد. یراقی خودش هم در فیلم بازی کرده و فیلمنامه این فیلم را عباس کیارستمی نوشته است. این احتمالا یکی از مهجورترین و دیدهنشدهترین فیلمها در میان فیلمهای این پرونده است. فیلمی جمعوجور به کارگردانی یک کارگردان فیلماولی که میتوان شاخصترین ویژگیاش را حضور عباس کیارستمی در مقام فیلمنامهنویس دانست. فیلم درباره مشاور ایدهپرداز در یک شرکت تبلیغاتی است که وابستگی اعتیادگونه به سیگار دارد. نادر براثر یک اتفاق با زنی مواجه میشود و به او دل میبندد اما برای وصال او باید سیگار را ترک کند! فیلم «آشنایی با لیلا» موقعیت عاشقانه بسیار سادهای را به تصویر درآورده که در مواردی لحن طنز هم به خود میگیرد. مشخص نیست انتخاب نام فیلم چقدر متاثر از انتخاب بازیگر اصلیاش بوده است اما خب «آشنایی با لیلا» درباره آشنایی یک مرد با زنی است که لیلا حاتمی نقش او را در فیلم ایفا میکند. او یک تستر عطر است و همین ویژگی باعث حساسیت بالای او نسبت به بوهای اطرافش شده است. او بیش از هر چیز دیگر هم از بوی سیگار متنفر است تاجایی که شرطش برای شروع زندگی مشترک با نادر، فقط یک چیز است؛ ترک سیگار! نکته ظریف در شخصیتپردازی لیلا این است که او هم نادر را دوست دارد. عادل یراقی حضوری باورپذیر و تاحدودی حتی دلپذیر در فیلم دارد اما مشخص است که بازیگر نیست! او در مقام یکی از نویسندگان و کارگردان فیلم، درک و اشراف کاملی نسبت به جزئیات رفتاری نادر داشته و شاید مهمترین امتیازش در ایفای نقش این کاراکتر در فیلم، راحت بودنش در مقابل دوربین و اجرای بدون تکلف این نقش است.شخصیت نادر هم مانند کلیت فیلم «آشنایی با لیلا» آنقدر ساده است که بهراحتی میتوان با او ارتباط برقرار کرد حتی در سکانسهایی که قرار است شاهد دیالوگهای معمولی میان او و لیلا باشیم. فیلم «آشنایی با لیلا» در سال ۹۳ و در گروه «هنروتجربه» روی پرده رفت، در همان مقطعی که با اکران فیلمهایی مانند «ماهی و گربه» و «پرویز» بازار استقبال از این گروه سینمایی حسابی داغ بود. فیلم عادل یراقی در این اکران محدود نزدیک به ۲۶۰۰ مخاطب داشت و فقط ۱۴.۵ میلیون تومان فروخت؛ این جنس فیلمهای هنری در شبکه خانگی بیشتر دیده میشوند.
سرشار از حسرت های عاشقانه
صفی یزدانیان در اولین تجربه فیلمسازی خود «در دنیای تو ساعت چند است؟» را در سال ۱۳۹۳ با نقشآفرینی لیلا حاتمی و علی مصفا کارگردانی کرد. یزدانیان نگارش فیلمنامه را هم خودش برعهده داشت. بیراه نیست اگر آن را یکی از موفقترین عاشقانههای سینمای ایران در میان منتقدان توصیف کنیم. صفی یزدانیان جزو معدود منتقدان و روزنامهنگاران سینمایی است که وقتی خودش پشت دوربین قرار گرفت و اولین فیلمش را ساخت، موردتحسین واقع شد و این گزاره که منتقدان نمیتوانند کارگردانان خوبی باشند را به چالش کشید! «در دنیای تو ساعت چند است؟» داستانی ساده درباره بازگشت زنی به نام گلی، پس از سالها زندگی در فرانسه به زادگاهش گیلان دارد و در همین سفر بازگشت است که دیداری تازه میشود و خاطراتی زنده. لیلا حاتمی نقش «گلی» را ایفا میکند که فیلم با سکانس ورود او به ایران آغاز میشود. گلی در بازگشت به زادگاهش، مواجههای متفاوت با آدمها و خاطرات گذشته را تجربه میکند که در لابهلای آنها متفاوتترین مواجهه را فرهاد با او دارد. جوان قابسازی که بدون اطلاع گلی، به استقبالش میرود و آرامآرام تلاش دارد تا رابطهای قدیمی را به او یادآوری کند. گلی اما اصلا او را به یاد نمیآورد. لیلا حاتمی مثل همیشه، حضوری آرام اما تاثیرگذار در این روایت دارد و بهخوبی توانسته چالش «یادآوری» را به تصویر درآورد. بیراه نیست اگر بگوییم بخش عمدهای از جذابیت فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟» وامدار بازی درخشان علی مصفا است. او که نقش «فرهاد» را در فیلم بازی میکند، کاراکتری است که دیگران او را شیرینعقل میدانند اما خودش خوب میداند چه احوال خوبی را در دنیای عاشقانه خود دارد تجربه میکند. فرهاد دلبسته گلی است بهگونهای که در سالهای مهاجرت گلی به فرانسه، هم زبان فرانسوی فراگرفته و هم تهیه پنیر فرانسوی! او اما تنها عاشقپیشه فیلم نیست؛ «در دنیای تو ساعت چند است؟» سرشار از حسرتهای عاشقانه آدمهاست.فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟» در سال ۹۴ اکران شد، همان سالی که فیلم «محمد(ص)» با استفاده از تمام ظرفیتهای تبلیغاتی، نزدیک به ۲.۵ میلیون مخاطب را به سالنهای سینمایی کشاند. سهم فیلم عاشقانه صفی یزدانیان اما چیزی در حدود ۱۲۵ هزار مخاطب بود که رقم ۷۱۵ میلیون تومان را در گیشه این فیلم ثبت کرد.
تحمل سویه ای دردناک از عشق
حمید نعمتالله فیلم سینمایی «رگ خواب» را در سال ۱۳۹۵ با نقشآفرینی لیلا حاتمی و کورش تهامی کارگردانی کرد. فیلمنامه این فیلم را معصومه بیات نوشته بود. در میان فیلمهای عاشقانهای که لیلا حاتمی در آنها ایفای نقش کرده است، «رگ خواب» جایگاه ویژه و متمایزی دارد چرا که اینبار داستان زنی در فیلم روایت میشود که اسیر یک عشق نامتعارف شده و به همین دلیل موقعیتهای تراژیکی را در زندگی شخصیاش تجربه میکند. حمید نعمتالله با همان زاویه نگاه متفاوت خود به مسائل انسانی، در فیلم «رگ خواب» سراغ «عشق» رفته است و روایتی تکاندهنده از سویهای دردناک این حسن انسانی را به تصویر درآورده است. یکی از برگبرندههای این فیلم موسیقی سهراب پورناظری و آواز همایون شجریان است. لیلا حاتمی برای ایفای نقش مینا در این فیلم موفق به شکار سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اصلی زن از جشنواره فیلم فجر شد. شخصیت مینا، شخصیت اصلی در داستان فیلم «رگ خواب» است که بعد از تجربه جدایی از همسرش به دنبال شغل و محل اسکان برای زندگی مستقل است اما در این مسیر با مردی آشنا میشود که ناخواسته به او دل میبندد و امیدوار میشود که بهواسطه عشق او بتواند دوره بحرانی زندگیاش را پشت سر بگذارد اما از عشق و اعتمادش سوءاستفاده میشود و سرنوشتی تلخ پیدا میکند.ایفای نقش کامران در فیلم «رگ خواب» را میتوان یکی از قلهها در مسیر بازیگری کورش تهامی توصیف کرد. بازیگری که از میانه دهه ۷۰ تجربه ایفای نقشهای متعددی را در سینمای ایران در کارنامه خود ثبت کرده بود و پیشتر با «بهرنگ ارغوان» تا مرحله نامزدی برای دریافت سیمرغ فجر هم پیش رفت اما حضورش در این فیلم حمید نعمتالله بهصورت ویژه موردتحسین قرار گرفت. کامران در داستان فیلم «رگ خواب» مدیر رستورانی است که مینا برای کار به آنجا مراجعه میکند و گرفتار عشق او میشود؛ یک معشوق منفور! «رگ خواب» در سال ۹۶ روانه پرده سینماها شد؛ سالی که «نهنگ عنبر۲» با جذب بالغ بر ۲ میلیون و ۶۰۰ هزار مخاطب، توانست عنوان پرفروشترین فیلم سال را از آن خود کند. فیلم عاشقانه حمید نعمتالله اما در این سال در حدود ۶۰۰ هزار مخاطب داشت و سهمش از گیشه نزدیک به ۵ میلیارد تومان بود.
عاشقانه ای زیر موشک باران جنگ
پیمان معادی فیلم سینمایی «بمب؛ یک عاشقانه» را در سال ۱۳۹۶ با نقشآفرینی لیلا حاتمی، محمود کلاری و خودش کارگردانی کرد. معادی نگارش فیلمنامه این فیلم را هم خود برعهده داشت. پیمان معادی در دهه اول ورود حرفهایاش به سینما بیشتر در مقام فیلمنامهنویس حضور داشت و اولینبار در فیلم «درباره الی» اصغر فرهادی بود که به عنوان بازیگر مقابل دوربین هم ظاهر شد. اولین تجربهاش در مقام کارگردان «برف روی کاجها» بود که با استقبال منتقدان همراه شد و در ادامه همین مسیر فیلم «بمب؛ یک عاشقانه» را ساخت. فیلمی که هم فضایی تاریخی مرتبط با حال و هوای دهه ۶۰ دارد و هم بهواسطه تمرکز بر روابط یک زوج، میتوان آن را در زمره فیلمهای عاشقانه سینمای ایران قرار داد. داستان فیلم «بمب» درباره یک ناظم مدرسه به نام ایرج است که همزمان با بحرانهایی که در فضای مدرسه تجربه میکند، در رابطه با همسرش میترا هم دچار چالشهایی شده است. پیمان معادی در روایت فیلم «بمب» تلاش کرده است ضمن به تصویر درآوردن بخشی از خاطرات نوستالژیک یک نسل از سالهایی که سایه جنگ بر جزئیترین روابط خانوادگی هم سنگینی میکرد، از یک حس و حال عاشقانه بگوید. لیلا حاتمی همسر و معشوق، ایرج است که با وجود خردهتنشهایی که دارند قرار نیست زندگی مشترک خود را متوقف کنند. اصغر فرهادی به درستی تشخیص داد که پیمان معادی در کنار فیلمنامهنویسی استعدادی ویژه در بازیگری هم دارد و با دعوت از او برای ایفای نقش در دو فیلم مهم «درباره الی» و «جدایی نادر از سیمین» بهخوبی جایگاه او را در مقام یک بازیگر تثبیت کرد. معادی در فیلم دوم خود، ایفای نقش اصلی را خودش برعهده گرفت و با توجه به اشرافی که بر جزئیات رفتاری و کنشهای شخصیت اصلی داستان داشت، بهخوبی توانست کاراکتر ایرج را جان ببخشد. سکانسهای دونفره معادی و حاتمی لحظات ماندگاری را در «بمب» خلق کرده است. فیلم «بمب؛ یک عاشقانه» بعد از آنکه در جشنواره سیوششم فیلم فجر رونمایی شد، در سال ۹۷ به چرخه اکران عمومی راهیافت و در سالی که فیلم «هزارپا» با فروش ۳۸ میلیارد تومانی صدرنشین گیشه سینماها بود، بالغ بر ۷۰۰ هزار نفر را به سالنهای سینما کشاند. سهم فیلم معادی از گیشه سینماها در حدود ۶ میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان بود.
نویسنده: علی روغنگران