مرد برنده
- شناسه خبر: 4596
- تاریخ و زمان ارسال: 21 مرداد 1402 ساعت 15:20
جواد عزتی بیتردید از مهمترین و توانمندترین چهرههای بازیگری سینمای ایران در یک دهه گذشته بوده است. او هم از نگاه منتقدان و هم از نگاه مخاطبان یکی از محبوبترینها به حساب میآید. عزتی هم در دوران اوج نقشآفرینیهایش در فیلمهای کمدی حضوری درخشان و تعیینکننده داشته و هم در سالهای اخیر در ایفای نقشهای تلخ و جدی قدرتمند ظاهر شده است. در این مطلب قصد داریم مروری بر نقش های جدی او داشته باشیم و به بررسی این موضوع بپردازیم که تا چه حد توانسته انتظارات مخاطب را برآورده و در فروش فیلم تاثیرگذار باشد.
چالش بازی با لهجه ترکی
فیلم سینمایی “آتابای” به کارگردانی نیکی کریمی که در سال ۹۸ ساخته شد و ۱۴۰۰ روی پرده رفت، از جمله فیلم هایی بود که بازی در آن ریسک قابل توجهی را به دنبال داشت. اگرچه نیکی کریمی در عرصه بازیگری فراز و فرودهای زیادی را تجربه کرده اما در میدان کارگردانی میتوان حرکت او را رو به رشد و قابل قبول ارزیابی کرد. او تا به اینجا پنج فیلم را کارگردانی کرده که کیفیت تجربه اولی با آخری (آتابای) به هیچ وجه قابل قیاس نیست. آتابای برخلاف فیلمهای قبلی کریمی، فضایی شهری و زنانه ندارد و بر شرایط زندگی مردی میانسال در یک روستا متمرکز است و سرگشتگی او پس از بازگشت به زادگاهش را روایت می کند. بازیگر نقش اصلی فیلم هادی حجازی فر است. او که در نگارش فیلمنامه با نیکی کریمی همکاری داشته است سینماگری برخاسته از شهرستان خوی است و باید اذعان کرد که شناخت او از روابط و مختصات زندگی در این شهرستان در شکلگیری حال و هوای فیلم به شدت تاثیر داشته است. جواد عزتی یکی از نقش های مکمل را با نام یحیی در فیلم ایفا میکند. او دوست قدیمی کاراکتر اصلی فیلم یعنی کاظم است که بخشی از دورنمای کاراکتر اصلی در قالب مکالمه های دوستانه آنها بیان میشود. آتابای یکی از فیلم های محبوب منتقدان و اصحاب رسانه در جشنواره فیلم فجر بود و خیلی زود هم توانست به فهرست برترینهای این رویداد از نگاه مخاطبان جشنواره ای راه پیدا کند اما فضای هنری فیلم در کنار زبان ترکی دیالوگهایش باعث شد که فیلم نتواند با مخاطبان عام سینما ارتباط برقرار کند و به رقم تمام ارزشهای سینمایی اش در گیشه توفیق چندانی به دست نیاورد. آتابای در مجموع ۲۵۰ هزار مخاطب داشت و فروشش در گیشه به ۵ میلیارد و ۶۰۰ میلیون رسید که این فروش را هم مدیون ویترین بازیگرانش بود. بازی با لهجههای خاص همواره یک چالش جدی به حساب میآید و یکی از ویژگیهای مهم در تجربه ایفای نقش جواد عزتی در فیلم آتابای همین است. او در این فیلم به زبان ترکی ایفای نقش کردهاست و با اتکا بر راهنماییهای هادی حجازی فر، بسیار هم خوب از پس این چالش برآمده است. او پیشتر نقشهای لهجه دار ایفا نکرده بود.
تجربه حضور در سینمای متفاوت مجیدی
فیلم سینمایی”خورشید” به کارگردانی مجید مجیدی که در سال ۱۳۹۸ ساخته و ۹۹ روی پرده رفت، برای جواد عزتی تجربه ای متفاوت بود. مجید مجیدی فیلمساز برجسته کشورمان سالها بعد از “بچههای آسمان” باردیگر با ساخت فیلم سینمایی خورشید سراغ دنیای معصوم و در عین حال پیچیده نوجوانان رفته بود و داستانی درگیرکننده درباره وضعیت اشتغال و تحصیل کودکان کار را در آن به تصویر درآورده بود. بخش عمدهای از داستان فیلم خورشید در یک مدرسه ویژه کودکان بیسرپرست روایت میشود. مدرسهای که البته گردانندگان آن خود با چالشهایی از قبیل مواجهه با صاحب ملک و جدال برسر تسویه اجارهبها مواجه هستند و در عین حال باید زمینه تحصیل و تربیت کودکان بیسرپرست را هم فراهم بیاورند. جواد عزتی ایفاگر نقش مربی و ناظم در این مدرسه است. نقشآفرینی او در سکانسهایی که مربوط به ارتباطگیری او با کودکان میشود، هرچند کوتاه اما تاثیرگذار از کار در آمده است. این تجربه اولین تجربه همکاری عزتی با مجید مجیدی هم بود. جواد عزتی نقشی بسیار کوتاه و فرعی در فیلم خورشید بازی کرده است اما در عین حال کاراکتری که او ایفا کرده، یکی از شخصیتهای پیشبرنده داستان محسوب میشود. فیلم خورشید در دقیقه ۹۰ به جشنواره سیوهشتم فیلم فجر رسید و اتفاقا مورد توجه و تحسین هم قرار گرفت اما ورود این فیلم به چرخه اکران عمومی هم با دوران رکود سالنهای سینمایی به دلیل فراگیری کرونا همزمان شد. فیلم با وجود امضای مجید مجیدی و مهمتر از آن حضور بازیگرانی همچون علی نصیریان، جواد عزتی و طناز طباطبایی فقط ۷۱ هزار مخاطب داشت! یکی از نکات حاشیهای درباره فیلم خورشید، کیفیت نقشآفرینی طناز طباطبایی در آن بود. او مادر یکی از کودکان اصلی در روایت فیلم است که به دلایلی در بیمارستان روانی بستری است. او سکانسهای ویژهای را در فیلم بازی کرد که در جشنواره فجر هم به نمایش در آمد اما در اکران عمومی فیلم کوتاه شد و بخشهای مهمی از بازی او نادیده ماند!
بازی در نقش یک نیروی امنیتی
تقریبا همه میدانند که جواد عزتی یکی از بازیگران مورد علاقه و به نوعی پای ثابت سینمای محمد حسین مهدویان است. در کارنامه مهدویان فیلم “ماجرای نیمروز” جایگاه مهمی دارد. فیلمی که بعد از “ایستاده در غبار” بسیاری منتظر سنجش عیار کارگردانی و روایتگری داستانی مهدویان در قالب آن بودند و شاید به همین دلیل هم بهصورت ویژه هم به چشم منتقدان آمد و هم از سوی مخاطبان مورد توجه قرار گرفت. مهدویان بعد از این فیلم “لاتاری” را در فضایی متفاوت ساخت اما بهواسطه جذابیت کاراکترهای “ماجرای نیمروز” در فیلم “رد خون” دوباره سراغ همانها رفت تا دنبالهای بر یکی از موفقترین فیلمهای کارنامهاش ساخته باشد؛ فیلم دیگری با محوریت منافقین که در سال ۹۷ ساخته شد و ۹۸ روی پرده رفت. چند سال پیشتر و بهواسطه “ماجرای نیمروز” بود که این کاراکتر با نقشآفرینی جواد عزتی به مخاطبان معرفی شد. “صادق” در واقع یکی از اعضای یک تیم اطلاعاتی و امنیتی در سالهای ملتهب دهه ۶۰ است که تلاش داشتهاند جلوی خرابکاریهای سلسلهوار منافقین را سد کنند. او یکی از مرموزترین چهرههای این گروه است که در عین صراحت کلام در مواجهه با اطرافیان و پیشبرد اهدافش، بسیار زیرک است و کوچکترین تحرکات را هم زیر نظر دارد. “رد خون” ماجرای سالها بعد صادق و دوستانش همزمان با عملیات مرصاد را روایت میکند. این فیلم در شرایطی در صف اکران قرار گرفت که پشتوانه خوبی بهواسطه ارتباط مخاطبان بالقوهاش با فیلم ماجرای نیمروز داشت. از آنجایی که فیلم دنبالهای بر یک فیلم موفق بود، انتظار میرفت عملکرد موفقی هم در گیشه داشته باشد اما شرایط اکران عمومی آن و مشخصا ضعف شدید در بهرهگیری از ظرفیتهای تبلیغاتی باعث شد فیلم تنها ۶ میلیارد و ۳۰۰میلیون تومان فروش کند و چیزی در حدود ۵۴۰هزار مخاطب داشته باشد. کاراکتر صادق با بازی جواد عزتی اما همچنان برگبرنده فیلم در نگاه مخاطبان بود. یکی از ویژگیهای مهم دو فیلم ماجرای نیمروز و رد خون در کارنامه محمدحسین مهدویان، قدرت چهرهپردازی و گریم بازیگران در آن است. نکتهای که مشخصا در شکلگیری کاراکتر صادق با بازی جواد عزتی، نقشی تعیینکننده داشت. شهرام خلج برای این چهرهپردازی هر چند کارش در ماجرای نیمروز نادیده ماند اما در رد خون نامزد سیمرغ بلورین فجر هم شد.
خون خواهی یک عاشق
بازی در نقش هایی با محوریت انتقام و خون خواهی همیشه سخت و چالش برانگیز است و توان خاصی را طلب میکند. فیلم سینمایی “جاندار” که پدرام امیری و حسین دوماری در سال ۱۳۹۷ ساختند و ۹۸ روی پرده رفت چنین چالشی را روبروی جواد عزتی قرار داد. پدرام امیری و حسین دوماری قبل از ورود به سینمای بلند، در عرصه کارگردانی سینمای کوتاه قدرتنمایی کرده بودند. فیلم کوتاه “نسبت خونی” مهمترین تجربه آنها در سینمای کوتاه بود که اتفاقا بازیگران شاخصی مانند فرید سجادی حسینی و هادی حجازیفر در آن ایفای نقش کرده بودند. به پشتوانه همین تجربه این دو برای اولین فیلم بلند خود، داستان “جاندار” را انتخاب کردند که از منظر جنس روایت میتوان آن را بسط یافته همان فیلم کوتاهشان توصیف کرد. فیلمی متمرکز بر یک چالش خانوادگی با محوریت از خود گذشتگی. داستان فیلم جاندار از یک مراسم عروسی آغاز میشود که در حاشیه آن یک درگیری میان برادران عروس و خواستگار سابق او در میگیرد و همین درگیری منجر به یک قتل میشود. حالا پسر خانواده در زندان و در معرض صدور حکم اعدام قرار دارد. جواد عزتی در یک نقشآفرینی متفاوت، در این فیلم نقش برادر مقتول را ایفا میکند. او در موقعیت انتقام قرار دارد و نمیخواهد بهراحتی از خون برادرش بگذرد. چالش اصلی هم آنجاست که او خودش نیز دلبسته دختر این خانواده است و برای رضایت دادن، شرطهایی دارد! “جاندار” از آن فیلمهای قصهگو اما بهشدت تلخ است که معمولا به سختی میتوانند عملکرد موفقی در گیشه داشته باشند. به خصوص که این فیلم حاصل کار دو فیلمساز جوان و گمنام بود. با این همه این فیلم به اعتبار حضور بازیگران چهرهای همچون فاطمه معتمدآریا، حامد بهداد و همین جواد عزتی، آنقدر توان داشت که بتواند ۲۹۰ هزار مخاطب را به سالنهای سینما بکشاند اما مجموع فروش ۳میلیارد و ۸۰۰ میلیونی برای این فیلم، چندان گیشه موفقی به حساب نمیآمد. جواد عزتی در این فیلم ایفاگر نقش فرعی بود. هر چند “جاندار” شروع قابل قبولی برای تیم دونفره دوماری و امیری بود اما آنها در فیلم دوم خود خیلیها را ناامید کردند. رونمایی از فیلم “یادگار جنوب” در جشنواره گذشته فیلم فجر، اتفاقی نبود که بتوان آن را گامی رو به جلو برای این دو فیلمساز جوان توصیف کرد. اتفاقی که در عرصه فیلمنامهنویسی با سریال “یاغی” برای آنها رخ داد.
سکوتی بلندتر از فریاد
بازی جواد عزتی در فیلم “شنای پروانه” بدون شک یکی از نقاط درخشان کارنامه اوست. فیلم سینمایی”شنای پروانه” را محمد کارت در سال ۱۳۹۸ ساخت و ۹۹ روی پرده رفت. فیلمی که بعد از سالها تجربهاندوزی کارت در سینمای مستند و کوتاه، تبدیل به سکوی پرتاب این فیلمساز مستعد به دنیای کارگردانی فیلمهای بلند شد. شنای پروانه در جشنواره سیوهشتم فیلم فجر رونمایی شد و از دو منظر موردتوجه قرار گرفت. فیلم هم سوژهای درگیرکننده دارد و هم به پشتوانه شناخت محمد کارت از طبقات پایین جامعه، در زمینه فضاسازی بهشدت موفق عمل کرده است. به همین دلیل هم مورد توجه قرار گرفت و تحسین شد. جواد عزتی ایفاگر نقش اصلی در فیلم شنای پروانه است. هرچند طناز طباطبایی و امیر آقایی برای ایفای نقشهای فرعی در این فیلم سیمرغ بلورین بهترین بازیگری را شکار کردند اما از نگاه بخش عمدهای از مخاطبان و منتقدان، این جواد عزتی بود که باردیگر هنرنماییاش قربانی ناداوری داوران فجر شد و حتی نامزد دریافت سیمرغ هم نشد! حجت با نقشآفرینی جواد عزتی، در فرآیند تلاش برای نجات برادر دربندش، آرامآرام در جریان رازهایی از گذشته زندگی خود و برادرش قرار میگیرد اما انتخابش بهجای فریاد و افشاگری، سکوت است! شنای پروانه شاخصترین فیلم سینمای ایران است که قربانی فراگیری ویروس کرونا شد. فیلمی که در جشنواره فجر سال ۹۸ سیمرغ بهترین فیلم از نگاه مردم را شکار کرد و میتوانست فروشی رویایی را در نوروز ۹۹ تجربه کند، اما همه چیز تعطیل شد! فیلم در میانه سال ۹۹ و در شرایط نیمهتعطیلی سینماها بالاخره روی پرده رفت و توانست ۲۱۵ هزار نفر را هم به سینماها بکشاند. اهمیت این آمار از آن جهت است که بدانیم مربوط به روزهایی است که مخاطبان از حضور در هر فضای بستهای هراس داشتند، حتی سالن سینما! محمد کارت هم در کارگردانی فیلم “شنای پروانه” و هم در سریال “یاغی” ثابت کرد که در زمینه بهرهگیری از توانمندی بازیگرانش، کارگردانی قابل است. مهدی حسینینیا و علی شادمان دو بازیگر نقشهای فرعی در شنای پروانه بودند که آنقدر خوش درخشیدند که هر دو در سریال یاغی نقشهای اصلیتری را از آن خود کردند.
تجربه خوشایند همکاری با سروش صحت
حضور در اولین فیلم سروش صحت برای جواد عزتی تجربه ای خوشایند بود. فیلم سینمایی”جهان با من برقص” را سروش صحت در سال ۱۳۹۷ ساخت و ۹۸ روی پرده رفت.اینکه کارگردانی با کارنامه سروش صحت در ساخت سریالهای طنز تلویزیونی برای ساخت اولین فیلم سینمایی خود دورخیز کرده بود، حتما اتفاقی کنجکاویبرانگیز به حساب میآمد و خیلی از طرفداران این کارگردان برای مواجهه با حاصل کارش هیجان داشتند اما “جهان با من برقص” فراتر از انتظار همه بود! اولین رونمایی فیلم در جشنواره جهانی فیلم فجر اتفاق افتاد و صحت هم توانست از این رویداد سیمرغ زرین کارگردانی دریافت کند. روایت متفاوت این فیلم از شرایط مردی در آستانه مرگ و روابطش با دوستان و اطرافیانش بسیار تماشایی است. نقش اصلی فیلم “جهان با من برقص” را علی مصفا ایفا کرده است و باید اذعان کرد که بخشی از تعادل فیلم میان فضای جدی و طنز، مرهون همین انتخاب کاراکتر اصلی است. جهان به دلیل بیماری در انتظار رسیدن موعد مرگ خود است و حالا دوستانش تصمیم گرفتهاند ساعات خوشی را برای او فراهم بیاورند. جواد عزتی هم ایفاگر نقش یکی از همین دوستان است که در طول داستان متوجه سابقه ازدواج ناکام او میشویم و ابعاد تازهای از اختلافش با یکی دیگر از این دوستان، در این مسافرت چند روزه عیان میشود. فیلم “جهان با من برقص” بازخوردهای بسیار خوبی در جشنواره جهانی فیلم فجر از منتقدان و اصحاب رسانه گرفت اما ورود فیلم به چرخه اکران عمومی برنامهریزی چندان دقیقی نداشت و بدون پشتوانه درست تبلیغاتی، فیلم عملکردی متوسط در گیشه داشت و توانست ۶ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان فروش کند. جهان با من برقص را از منظر حالوهوای فیلم و البته ویژگیهای کاراکتر عزتی، میتوان فیلمی در حدفاصل عزیمت این بازیگر از دنیای کمدی به دنیای فیلمهای جدی توصیف کرد؛ عزتی در این فیلم هم کاراکتر اخمالو و تاحدودی تلخ دارد. بعد از “جهان با من برقص” سروش صحت دامنه بلندپروازیهای خود در به تصویر درآوردن فانتزیهای ذهنیاش را گستردهتر کرده و جهانی ساخته است که این روزها در قالب سریال “مگه تموم عمر چند تا بهاره؟” میتوانید به تماشای آن بنشنید. او البته قصد توقف ندارد و به همین دلیل از همین امروز برای به سرانجام رسیدن دومین فیلمش یعنی “صبحانه با زرافهها” لحظهشماری میکنیم!
نقش آفرینی در فیلمی غافلگیر کننده
حضور در نقش یک اعدامی که قرار است منجی جان دیگری باشد یکی از نقش آفرینیهای غافلگیر کننده جواد عزتی است. فیلم سینمایی “مغز استخوان” با کارگردانی حمیدرضا قربانی که در سال ۱۳۹۸ ساخته و در ۱۴۰۱ روی پرده رفت این فرصت خاص را برای عزتی فراهم آورد. “مغز استخوان” ایدهای غافلگیرکننده دارد. داستان فیلم از جایی شروع میشود که متوجه میشویم “پیام” فرزند “بهار”، دچار سرطان شده و پزشکان هیچ راهی برای درمان این کودک غیر از استفاده از بانک خون بند ناف نیافتهاند. این در حالی است که بهار از همسر سابقش جدا شده و با همسر فعلیاش حسین زندگی میکند. از طرفی پدر پیام یا همان همسر سابق بهار هم تا یک ماه دیگر اعدام میشود. بهار برای به دنیا آوردن بچه دیگری از پدر پیام، به منظور استفاده از سلولهای مغز استخوانش برای درمان، تنها یک ماه فرصت دارد! آنچه دومین فیلم حمیدرضا قربانی در مقام تهیهکننده را واقعا تکاندهنده کرده است، تصور موقعیت تکتک کاراکترهای داستان است. از زنی که برای نجات فرزندش باید از شوهر سابقاش بچهدار شود، تا شوهر فعلی این زن که به همین دلیل باید راضی به طلاق با او شود. تا همسر سابق که در آستانه اعدام قرار دارد و باید تن به این ازدواج و رابطه دهد! جواد عزتی حضور کوتاهی در فیلم دارد. او بازیگر نقش همان همسر سابق است که محکوم به اعدام شده و حالا همسرش برای نجات جان تنها فرزندشان سراغش آمده است!فیلم سینمایی مغز استخوان درست در ایامی داشت آماده ورود به چرخه اکران عمومی میشد که بهدلیل بروز بیماری کرونا، همه چیز به حالت تعلیق در آمد و سینماها هم متأثر از سیاستهای پیشگیرانه، به محاق تعطیلی رفت. فیلم از سال ۹۸ تا سال ۱۴۰۱ روی دست پخشکننده ماند تا اینکه سرانجام در شرایطی نهچندان ایدهآل به اکران عمومی در آمد. فیلم به مدد حضور پریناز ایزدیار، جواد عزتی و بابک حمیدیان توانست ۶۲ هزار نفر را به سینماها بکشاند و کمی بیش از ۲میلیارد تومان فروش کند که طبیعتا راضیکننده نبوده است. حمیدرضا قربانی سینما را با دستیاری کارگردانان آغاز کرد و یکی از مهمترین تجربههایش در این جایگاه هم دستیاری اصغر فرهادی در فیلم «درباره الی…» بوده است. قربانی برای ورود به عرصه کارگردانی “خانهای در خیابان چهل و یکم” را ساخت که کاملا متاثر از فرهادی بود. مغز استخوان اما از این منظر استقلال بیشتری برای او به همراه آورد.
پیرمردی که چندان دلنشین نبود
اگرچه کمتر کسی یافت میشود که از نقش آفرینی جواد عزتی در قامت یک پیرمرد شیرین و دوستداشتنی در سریال کمدی قهوه تلخ به نیکی یاد نکند، اما بازی در نقش یک پلیس سالخورده در فیلم “مرد بازنده” چنین خاطره ای از او برجای نگذاشت. فیلم سینمایی “مرد بازنده” را محمدحسین مهدویان در سال ۱۴۰۰ ساخت و در ۱۴۰۱ روی پرده رفت. این یک واقعیت است که محمدحسین مهدویان یکی از پرکارترین فیلمسازان جوان متولد شده در دهه ۹۰ سینمای ایران به حساب میآید. کارگردانی که در هفت دوره پیاپی جشنواره فیلم فجر با فیلمی تازه حضور داشت و لااقل از منظر حاشیه و واکنش، هیچکدام از آثارش هم خنثی نبودهاند. با این همه اما “مرد بازنده” را باید تا اینجا آخرین فیلم این فیلمساز دانست. فیلمی که از نظر محتوایی نسبت مستقیمی با دیگر فیلمهای این فیلمساز ندارد و چندان هم نتوانست علاقهمندان سینمای این فیلمساز را راضی نگه دارد. داستان فیلم “مرد بازنده” همانطور که از نام فیلم هم برمیآید درباره یک قهرمان خسته و تکافتاده است که بهرغم ناکامیهای متعددش در زندگی شخصی و حرفهای، هنوز نمیخواهد دست از آرمانخواهیاش بردارد. احمد خسروی کاراکتر اصلی فیلم است که جواد عزتی نقش او را ایفا کرده است. او مسئول رسیدگی به پروندههای مشکوک به قتل میشود و در مسیر حل معمای یک پرونده قتل به سرنخهایی دست مییابد که متوجه میشود پشت پرده این قتل رازگونه به یک شبکه فساد اقتصادی متصل است. شبکهای که او به تنهایی توان تقابل با آن را ندارد! “مرد بازنده” از همان مقطع رونمایی در جشنواره فیلم فجر شاهد بازخوردهایی بود که تکلیف آن در فرآیند اکران عمومی را روشن میکرد! فیلم با وجود داستان بهظاهر ملتهبی که داشت، نتوانست انتظارات از محمدحسین مهدویان در مقام کارگردان را برآورده سازد و جواد عزتی هم بهرغم زحمت بسیار زیادی که برای جان بخشیدن به احمد خسروی کشیده بود، چندان عملکرد موفقی در نسخه نهایی نداشت. در مجموع مرد بازنده در گیشه شکست خورد و با جذب تنها ۱۷۵ هزار مخاطب، فروشش در گیشه از ۶ میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان فراتر نرفت! محمدحسین مهدویان تا امروز ۷ فیلم بلند را کارگردانی کرده است که از میان این فیلمها “مرد بازنده” آخرین فیلم اکرانشده او محسوب میشود. تنها فیلم اکراننشده این فیلمساز اما “شیشلیک” است که همزمان تنها تجربه کمدیسازی این کارگردان هم به حساب میآید. “شیشلیک” به دلیل کنایههای اقتصادی و سیاسی، در توقیف است!
در پایان اما به رقم تمام فراز و نشیب ها جواد عزتی در سینمای جدی هم توانست جای پای خود را محکم کند و این واقعیت غیر قابل انکار است که نام او همچون دوران پرفروغ حضورش در سینمای کمدی میتواند مخاطب را به سالنهای سینما بکشاند و دستکم در این مورد میتوان او را مرد برنده سینمای ایران نامید.
نویسنده مطلب: علی روغنگران