باید آن اتفاق ها می افتاد تا قوی تر شوم
- شناسه خبر: 3742
- تاریخ و زمان ارسال: 27 اسفند 1401 ساعت 20:18
عصر روز شنبه ۲۰ اسفند ماه، نخستین اکران فیلم سینمایی دوار در مشهد و در پردیس سینمایی هویزه به همت انجمن تهیهکنندگان فیلم مشهد صورت گرفت. فیلم دوار به کارگردانی میثم حسنزاده و تهیهکنندگی علیرضا علویان در سینماهای منتخب گروه سینمایی هنر و تجربه اکران میشود. میلاد خزاعی، مهسا اکبرپور، راحیل کافی، رضا ثنایی و مصطفی امیری بازیگران این فیلم هستند. فیلم درباره «میلاد» موزیسینی است که فراموشی دارد. او برای اینکه بیماری فراموشی برایش مشکلساز نشود تمام برنامههای زندگیاش را به وسیله یادآوریهای آلارم گوشی خود تنظیم کرده است. قصه از جایی در خاطر میلاد شکل میگیرد که مهسا نامزدش رفته و او به دنبال کشف ماجرا است. در این بین میلاد مدام خود و سرنوشتش را با فردی مرکوری خواننده معروف گروه کویین مقایسه می کند.
این رویداد بهانه ای شد برای گفتگو با مهسا اکبرپور بازیگر مشهدی این فیلم که در ادامه می خوانید:
سینمای مشهد پتانسیل رقابت با تهران را دارد
مهسا اکبرپور که سالهاست او را به عنوان یکی از بازیگران مطرح تئاتر مشهد می شناسیم در توضیح مختصری درباره دوار می گوید: به غیر از من، میثم حسن زاده کارگردان فیلم هم متولد مشهد و دانش آموخته رشته کارگردانی تئاتر است. همچنین تمام فیلم در فضای مشهد فیلمبرداری شده است که بیشتر میتوان آن را اثری از سینمای مشهد دانست. وی در توضیح اینکه آیا فیلم سازی در مشهد با تهران تفاوتهای زیادی دارد می گوید وقتی داریم مستقل کار میکنیم تفاوتهای زیادی دیده می شود. شما نمی توانید آنقدر امکانات زیادی داشته باشید که با خیال راحت کار کنید. بله باید گفت تفاوتهایی وجود دارد. آهنگ سازی کار که پیام آزادی بر عهده داشت خیلی تاثیرگذار بود و کیفیت فیلم را بالاتر برد. بچه های مشهد هم همگی تلاش کردند و زحمت کشیدند تا شاهد کار خوبی باشیم. با این حال این ایده و اساس فیلمنامه بود که باعث موفقیت کار شد. او در توضیح اینکه آیا در صورت سرمایه گذاری مناسب در مشهد در آینده می توان شاهد کارهایی در حد و اندازه و استانداردهای تهران بود یا خیر، اینگونه عنوان کرد که همین الان هم خیلی ها در مشهد کار می کنند. چون آن زمانی که من در اینجا فیلم کوتاه بازی می کردم شاهد چنین امکاناتی نبودیم و حالا می شود گفت که شرایط بسیار بهتر است و بهتر از این هم می شود اما در مجموع در مقایسه با تهران به گونه ایست که بسیاری از چهره های شاخص مجبور به مهاجرت می شوند تا با امکانات بیشتری در پایتخت کارهای درخشان تری را ارائه دهند. با این حال می شود گفت که مشهد علیرغم امکانات کمتر همچنان پتانسیل این را دارد که با تهران رقابت کند، همانگونه که در طی این سالها این رقابت را داشته است.
پدرم مخالف بازیگری من بود
مهسا اکبر پور متولد فروردین ۷۰ است. او می گوید: پدرم با بازیگری من موافق نبود و همین کار را برای ورود به عرصه تئاتر سخت می کرد. این شد که از ۱۵ سالگی به دور از چشم پدر وارد یک گروه تئاتر نه چندان معروف شدم و بعد از حدود دوسال تمرین برای بازی در نمایشی مربوط به جشنواره دانشجویی فردوسی به گروهی دیگر پیوستم تا نقش اول آن کار را بازی کنم. سپس به تهران رفتم. حضور در کلاسهای گروه کارنامه و شاگردی اساتیدی مثل پانته آ پناهی ها، پیام دهکردی و رضا بهبودی فرصتی شد تا به معنای واقعی بازیگری را بیاموزم. سال ۹۱ اما به درخواست پدرم مجبور شدم به مشهد بازگردم ولی بیکار ننشستم و شروع کردم به بازی در فیلم های کوتاه، سپس وارد تئاتر مشهد شدم و در کارهای زیادی تا سال ۹۸ روی صحنه رفتم. بعد از آن بار دیگر به تهران بازگشتم که همزمان شد با شیوع بیماری کرونا و تعطیلی سالنهای اجرای تئاتر و پروژه های سینمایی، این شد که مجبور شدم مدتی در کافی شاپ کار کنم تا زمانی که شرایط به حالت عادی برگردد.
بخاطر چهره ام نقش زن آسیب دیده زیاد به من زیاد پیشنهاد می شد
بازیگر فیلم دوار معتقد است اینکه فیلمنامه یا نمایشنامه قوی باشد مهمتر از میزان طولانی بودن نقش است و در یک فیلمنامه خوب امکان موفقیت در بازی نیز بیشتر خواهد بود. او می گوید از آن زمان که بازی در فیلم کوتاه را شروع کردم معمولا بخاطر چهره معصوم و مظلومی که دارم نقش زن آسیب دیده، شکست خورده و قربانی بیشتر به من پیشنهاد می شد ولی حالا با پیشنهاد و انتخاب درست میثم حسن زاده و استقبال فراوان خودم، خواستم ثابت کنم که من می توانم نقش یک دختر شاداب و پورشور را هم به خوبی بازی کنم. این را هم در نظر بگیریم که گریم و لباس نیز در بازی بی تاثیر نیست و به بازیگر هویت می دهد و می تواند در بازی او نقش مهمی داشته باشد. البته این به آن معنا نیست که از نقش زن آسیب دیده استقبال نمی کنم چرا که زن ها در جامعه با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می کنند و لازم است اینها به تصویر کشیده شود. وی در پاسخ به این سوال که آینده خود را در تئاتر می بیند یا سینما، می گوید که استادم پانته آ پناهی ها همیشه به شاگردانش این را می گفت که روزی باید انتخاب کنید، پس بدون تعارف و اغراق بگویید که کدام را انتخاب می کنید و من همیشه می گفتم سینما، چون از هفت سالگی عاشق اتفاق عجیبی که روی پرده سینما می افتاد بودم و واقعا سینما را دوست دارم، ولی به عنوان کسی که تئاتر کار کرده هیچوقت نمی توانم بگویم که دیگر تئاتر کار نمی کنم یا دوستش ندارم. اتفاقا آن تجربه هایی که صحنه به بازیگر می دهد خیلی با ارزش است و تئاتر خیلی چیزها به من یاد داد.
از حافظه عاطفی ام به شدت استفاده می کنم
اکبرپور در پاسخ به این سوال که در بازیگری از چه سبک و روشی بیشتر استفاده می کند می گوید پیام دهکردی همیشه می گفت: ((هر آنچه را که یاد می گیرید و روی صحنه بازی می کنید فراموش کنید، چرا که در ناخودآگاه شما می ماند و بعدها به کارتان می آید.)) من از حافظه عاطفی ام به شدت استفاده می کنم و خدا را شکر آدمی هستم که تجارب زیادی در زمینه استفاده از احساسات دارم، چرا که اگر بخواهم به عنوان مثال نقش منشی یک شرکت را بازی کنم ترجیح می دهم بروم به چند شرکت و از نزدیک مشاهده کنم که منشی بودن چگونه است و تقریبا چه احساسی می تواند داشته باشد. همچنین در مورد آن مطالعه می کنم که مثلا چه نوع آسیبهای روانی می تواند به دنبال داشته باشد و بسته به کاراکتر اگر که مرجع خوبی برای یک نقش داشته باشم، بدون آنکه تقلید کنم حتما از آن مرجع استفاده خواهم کرد.
قاب سینما مناسب چهره های طبیعی و دستکاری نشده است
بازیگر فیلم دوار در پاسخ به این سوال که نظرش راجع به موضوع عمل زیبایی بازیگران سینما، آن هم در شرایطی که تمایل کارگردان ها به استفاده از چنین بازیگرانی روز به روز کمتر می شود چیست، می گوید: به عنوان مثال در سریال پر مهره ای مثل جیران تقریبا چنین بازیگرانی را نمی بینیم و اگر هم حضوری دارند در نقش های کوتاه و جانبی است. به نظر من قاب سینما بیشتر مناسب چهره های طبیعی و دستکاری نشده است. او همچنین می گوید صرفا بخاطر ترس از انتخاب نشدن در سینما از تمایلش به عمل زیبایی بینی صرفنظر کرده است.
وی در پاسخ به این سوال که آیا نسبت به فضای تئاتر مشهد که سالهاست در آن فعالیت می کند حرف ناگفته، کدورت به جا مانده یا گله ای دارد، گفت من خیلی وقتها دچار دل شکستگی های بزرگی شده ام، چه در تئاتر، چه در کار تصویر و کارهایی که تلاش می کردم و گاهی به ثمر نمی نشست، ولی آدمها هر چقدر که بیشتر سختی بکشند بزرگتر می شوند، آگاهی بیشتری پیدا می کنند و قدرتمند تر می شوند. من با همه دل شکستگی ها و رنجهایی که کشیده ام گله ای ندارم چرا که باید آن اتفاقها می افتاد. باید گاهی با رفتار آدمها تحقیر می شدم تا قدرتمند تر شوم، تلاشم را بیشتر کرده و خودم را ثابت کنم. گله ای ندارم و همیشه می گویم خدایا شکرت که به من این رنجها را دادی تا انسان قویتری شوم.
گفتگو: علی روغنگران