به بهانه داغی تازه
- شناسه خبر: 4447
- تاریخ و زمان ارسال: 20 تیر 1402 ساعت 22:46
این روزها کم نیستند منتقدان و سینمادوستانی که به بهانه درگذشت فریماه فرجامی دست به قلم میبرند و نقشآفرینیهایش در فیلمها و سریالهای مختلف را بازخوانی میکنند. جالب اینجاست که اکثر رسانه ها حتی رسانه های اصولگرا مثل ایرنا هم به زیبایی او اشاره میکنند و از او به عنوان بانوی زیبا و با وقار سینمای ایران یاد میکنند. عنوانی که در زمان بازیگری فریماه فرجامی چندان به آن اشاره نشد و شاید بهترین توصیف را امین تارخ در سال ۹۸ درباره او داشت که فرجامی را اینگرید برگمن سینمای ایران نامید. فریماه فرجامی یکی از بازیگران شاخص سینمای ایران در دهه ۶۰ بود که اتفاقا تجربه همکاری با سینماگران مطرحی همچون مسعود کیمیایی، داریوش مهرجویی، رخشان بنیاعتماد و واروژ کریممسیحی را در کارنامه خود داشت. او در قاب تلویزیون هم با نقشآفرینی در سریالهای ماندگاری همچون «پهلوانان نمیمیرند»، «روشنتر از خاموشی» و «ولایت عشق» خاطرات بسیاری را برای مخاطبان در قاب جادویی سیما رقم زد. فریماه فرجامی نهم تیرماه امسال بر اثر عوارض سکته مغزی و کهولت سن، در ۷۱ سالگی دارفانی را وداع گفت. به همین بهانه به مرور و بازخوانی هفت نقش درخشان و ماندگارراو در سینمای ایران پرداخته ایم که در ادامه می خوانید؛
دوئل فرجامی و سعید راد در “خط قرمز”
داستان «خط قرمز» در روزهای ملتهب انقلاب روایت میشود؛ پاییز سال ۵۷. ماجرا از این قرار است که یک مامور ساواک با دختری ازدواج میکند و همسرش به غیبتهای مکررش مشکوک میشود و پی به ماهیت او میبرد. «خط قرمز» چند اکران خصوصی در سالهای اخیر داشته و دو ویژگی آن بیشتر مورد توجه بوده است: اتمسفر خاص فیلم و بازی خوب بازیگران. فریماه فرجامی در فیلم نقش لاله را بازی میکند که برادرش از دست ساواک فراری شده. این یعنی رقم خوردن یک کشمکش طولانی در یک شب خاص میان زوج جوان. فرجامی بهرهای درست از جلوه زنانه میبرد و گفتارش آغشته به عاطفه و سیاست است. او عملکردی دلنشین دارد و حس همراهی مخاطب را بدون افتادن در دام شعار و سانتیمانتالیسم برمیانگیزد. «خط قرمز» فرصت اکران عمومی را از دست داد و فرجامی تا سالها از جغرافیای بازیگری دور شد. او به شکلی حیرتانگیز تغییر لاله از دختری ساده به زنی سرسخت در مقابل عقاید همسر را بازی کرد. دوئل فرجامی و سعید راد در «خط قرمز» همچنان درخشان است.
نمایش استیصال یک زن در “تیغ و ابریشم”
چهار سال پس از «خط قرمز» فریماه فرجامی با فیلمی دیگر از مسعود کیمیایی به دنیای بازیگری بازگشت. فیلم «تیغ و ابریشم» از جمله موفقترین آثاری است که به مسئله اعتیاد پرداختهاند. این فیلم ضمن نمایش فرجام تلخ اعتیاد، عوامل خارجی و قدرتهای بزرگ را مقصر اصلی میداند. فریماه فرجامی در «تیغ و ابریشم» ایفاگر نقش سوسن مکاشی است که به همراه نامزدش (جمشید اختری با بازی محمد صالحعلا) به جرم حمل موادمخدر زندانی شدهاند. فرجامی در این فیلم دو چالش مهم پیشرو دارد؛ یکی نمایش شمایل یک زن معتاد و دیگری پاسخ به سوالات مکرر درباره بازرس پروندهای به نام محمدیان که به قتل رسیده است. او بهخوبی توانست نقش یک زن معتاد به آخر خط رسیده را به شکلی باورپذیر بازی کند که خب بخشی از اغراقهایی که امروز از آن به عنوان نکته منفی از سوی برخی یاد میشود، الزام «تیغ و ابریشم» است. فیلمی که برای رساندن منظور خود چنین بازیای از بازیگر میطلبید. در بازرسیها هم استیصال یک زن را با ظرافت تصویر کرد. مسعود کیمیایی سرنوشت سوسن مکاشی را در خودکشی دید و همین عاملی است که این نقش بیش از پیش در کارنامه فریماه فرجامی جلوه کند. آن هم در سینمای آن سالها که غالب نقشهای زنان خنثی بودند.
سمبل عقل و عطوفت در “اجاره نشین ها”
داریوش مهرجویی برای نقش مهندس افجهای فیلم «اجارهنشینها» سراغ فریماه فرجامی رفت. فیلم ماجرای خانهای است که چند خانواده در آن زندگی میکنند اما وارثان خانه معلوم نیستند. خانه نیازمند تعمیرات اساسی است اما بیتوجهی مباشر که قصد تصاحب خانه را دارد، باعث میشود بهرغم تلاشهای ساکنان، خانه فرو ریزد. به گفته خیلیها «اجارهنشینها» فیلمی تاویلپذیر درباره وضعیت ایران دهه شصت است و بنا به روایتها، محسن مخملباف به عنوان چهره تندرو آن زمان آرزوی کشتن مهرجویی را داشت! مهندس افجهای در هیاهوی سرسامآور فیلم ابتدا با خشم و تحکم برخورد میکند. وقتی در پشت بام خانه گل و گیاهان را میبیند، روی مهربانش عیان میشود و صدایش زنگی از آرامش میگیرد. او سمبل عقل و عطوفت در «اجارهنشینها» است و با تسلط کامل ویژگی مدنظر کارگردان را مقابل دوربین به نمایش گذاشت. «اجارهنشینها» در مقیاس بالا دیده شد و همچنان فیلم محبوب منتقدان است. از این رو بازی فرجامی هم بیش از پیش به چشم آمد بهویژه آنکه مهندس شیکپوش فیلم، ربطی به زن شکسته شده «تیغ و ابریشم» ندارد.چه بسا این فیلم زمینهساز استفاده از چهره زیبای خانم فرجامی در آثار سالهای بعد سینمای ایران را فراهم کرده باشد.
زنی زیبا، معصوم و مضطرب در “سرب”
داستان در اواخر دهه ۲۰ شمسی میگذرد که زن و شوهری یهودی قصد مهاجرت به سرزمینهای اشغالی قدس را دارند. یک سازمان یهودی مخالفت میکند و عموی آنها را به قتل میرساند. این زوج فرار میکنند و با سختیهای متعددی مواجه میشوند. زیبا، معصوم و مضطرب؛ این تعریف موجز، حتما حق مطلب درباره فریماه فرجامی و نقش مونس در فیلم «سرب» را منتقل نمیکند. اما بیانگر وجوه اصلی کاراکتر است. مونس به همراه همسرش دانیال (امین تارخ) عزم رفتن به سرزمین موعود دارند اما موانع بیشمار است. در «سرب» زن حاشیهنشین داستان نیست و بخش زیادی از عاطفه لبریز در قصه از طریق چهره و حالات مونس به نمایش گذاشته میشود. فریماه فرجامی خوب دانسته بود مسعود کیمیایی چه میخواهد و با رعایت اندازه، این مفهوم را منتقل میکرد. فرجامی بعد از «اجارهنشینها» در «بیپناه» ساخته علیرضا داودنژاد بازی کرد و در ادامه نوبت به همکاری مجدد با کیمیایی این بار در «سرب» رسید. جلالالدین معیریان طراح گریم این فیلم روایتی مشهور دارد که تصمیم داشته برای نشان دادن سر تراشیده بازیگر، از پوست استفاده کند اما کیمیایی میگوید خود فرجامی راضی است که مویش از ته تراشیده شود. «سرب» جزو کارهای شاخص کارنامه فرجامی است که برای آن دیپلم افتخار از جشنواره هفتم فجر هم گرفته است.
اوج تسلط یک بازیگر در “مادر”
زندهیاد علی حاتمی «مادر» را ساخت و به ساحت مادران ادای احترام کرد. فیلم راوی روزهای پایانی عمر مادر است که طی یک آیین مخصوص به خود، فرزندان را جمع میکند تا وصیتش را به زبان آورد. هر کدام از فرزندان ویژگی متفاوتی دارند؛ از عقب مانده ذهنی تا بددهن و… ماه منیر نماینده طیف تحصیلکرده است که حضورش در خانه فضای خشک و عبوس عمارت را از بین میبرد. حاتمی دنبال بازیگری خوش چهره بود که علاوه بر جمال، درکی درست از شخصیت داشته باشد. فرجامی از هر دو مشخصه برخوردار بود و با حضورش به فیلم جلا بخشید. مادر گویی جوانی خود را در چهره ماه منیر میبیند و محمدابراهیم بد دهن به خود اجازه توهین و پرخاش نسبت به او نمیداد. غلامرضا گویی پس از مدتها فرشتهای مهربان کنار خود دیده و … فریماه فرجامی تحت هدایت کارگردانی ریزبین و چیرهدست به نام علی حاتمی خالق شخصیتی مانا شد. کلام توام با آرامش، حرکات موقرانه زنانه، صدای لرزان مادر گفتن و نم اشکی که در چشمانش بر بالین مادر محتضر حلقه میزند، همه نشان از تسلط بازیگر دارد. فرجامی «مادر» را بعد از «سرب» بازی کرد و نقش خاص دیگری به کارنامهاش افزود. نقشی که بهواسطه محبوبیت ناتمام این فیلم همچنان مورد توجه خاص و عام است.
تصاحب سیمرغ بلورین با “پرده آخر”
«با مرگ حساممیرزا رفیعالملک، میراث خاندان رفیعالملک به همسرش فروغالزمان میرسد اما خواهر و برادر حساممیرزا، تاجالملوک و کامران میرزا که تنها بازماندگان این خاندان هستند از این موضوع خشنود نیستند بنابراین با طرح نقشهای، سعی در تصاحب مجدد میراث خانوادگی دارند…» این خلاصه داستان فیلم معمایی و تحسین شده واروژ کریممسیحی است. «پرده آخر» را میتوان اوج پختگی فریماه فرجامی در بازیگری دانست. فروغالزمان مرکز قصه است و همه نقشهها برای خارج کردن او از زمین بازی طراحی شده است. کارگردان در پس روایت یک فیلم سرگرمکننده، دنبال نماد نیز بوده است. این نکتهای است که برخی منتقدان به آن اشاره داشتهاند و از همین معبر فروغالزمان را نماد تجدد و نوگرایی میدانند. او نقطه مقابل تفکر پوسیده تاجالملوک (نیکو خردمند) هم هست. فرجامی را ابتدا در قامت زنی بشاش میبینیم که وقتی با سرسختی تاجالملوک مواجه میشود، روی دیگر از خود عیان میسازد. در این دوئل اما کار فروغالزمان به آشفتگی ذهنی میرسد و بازیگر به شکلی ملموس و باورپذیر این حالت درونی را شکل عینی میبخشد. عملکرد خوب فریماه فرجامی نه تنها تحسین مخاطبان و منتقدان را به همراه داشته است که او برای «پرده آخر» برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن از نهمین دوره جشنواره فیلم فجر هم شد.
ترجمان زندگی سخت یک زن در “نرگس”
رخشان بنیاعتماد در فیلم «نرگس» دوربین خود را به حاشیه شهر برد و راوی زندگی زنی میانسال به نام آفاق شد. او به عقد مردی جوان (عادل) درآمده است و برای گذران زندگی مشغول دزدی هستند. عادل عاشق دختری به اسم نرگس میشود و از آفاق میخواهد خود را جای مادرش معرفی کند. زن میپذیرد اما مدتی بعد عادل به زندان میافتد. هنر فریماه فرجامی در فیلم «نرگس» جایی است که با کمترین حرف، دنیای آفاق را فریاد میزند. او ترجمان زندگی سخت زنی است که گذشته تلخی داشته و حالا لاجرم به خواسته مرد محبوب تن میدهد. آفاق هم مادر است و هم همسر و دلسوزیاش را گاه با آرامش و گاه با فریاد نشان میدهد. فرجامی این بار نیز پذیرفت که چهرهاش دگرگون شود؛ مثل «تیغ و ابریشم» و «سرب». صورتش با کمک گریم از زنی زیبا تبدیل به زنی تکیده شد؛ برای او اما تاثیر حضورش در فیلم مهم بود. فصل دیگر جذاب بازی فرجامی جایی است که پریشانی یک زن را به تصویر میکشد و در نهایت همین پریشانخاطری منجر به مرگ او در اتوبان میشود. در سایتها به نقدهای فراوانی بر میخوریم که حاوی تمجید منتقدان داخلی و خارجی از بازی فرجامی است. سال ۱۳۷۰ در دهمین دوره جشنواره فیلم فجر از فرجامی برای «نرگس» نیز تقدیر شد.
نویسنده: علی روغنگران