جَنگِ جُنگ ها
- شناسه خبر: 4851
- تاریخ و زمان ارسال: 17 مهر 1402 ساعت 11:00
این روزها رئالیتیشوها و گیمشوها صاحب جایگاه مطلوبی نزد مخاطبان شده اند و پیگیران شبکه نمایش خانگی با این دست تولیدات دستکم برای ساعتی سرگرم میشوند. سابقه ساخت رئالیتیشو خانگی به «شام ایرانی» برمیگردد که در ابتدای راه از حاشیهها مصون نماند اما در مجموع تبدیل به اثری محبوب شد. بیژن بیرنگ، محمد شایسته، سروش صحت و سعید ابوطالب کارگردانهای این مسابقه ۱۷ فصلی بودند. در ادامه نوبت به مواردی چون «رالی ایرانی» با گردانندگی فرزاد حسنی و «۱۳ شمالی» با گردانندگی حمید گودرزی رسید. «رالی ایرانی» ابتدای دهه نود توزیع شد و از نکات جالب آن حضور الناز شاکردوست در قامت شرکتکننده بود. آن زمان جایزه نفر اول بیست میلیون تومان بود! «۱۳ شمالی» عرصهای برای رقابت بازیگران در چالشهای مختلف در شهرهای بهشهر و نوشهر بود. نتیجه اما آنطور که باید موفقیتآمیز نبود… این مطلب اختصاص دارد به بررسی رئالیتیشوها و گیمشوها در شبکه نمایش خانگی؛ جاییکه رکورد دست مسابقات مافیایی با شکلها و قوانین مختلف است.
استفاده از چهره ها همیشه هم کارساز نیست
نوروز امسال «تی ان تی» در قالب یک جنگ شاد منتشر شد و بعد از چند قسمت سر و شکل مسابقه گرفت. شرکتکنندگان در چالشهای مختلف شرکت میکردند و نفر اول میتوانست به جایزه دست یابد. هدف اصلی این مسابقه خنده و شادی بود که قسمت آخر آن سوم مهر منتشر شد. حامد آهنگی با اجرا و کارگردانی «تی ان تی» صاحب تجربه تازه در برنامهسازی شد. او که پیشتر «شبآهنگی» را اجرا کرده بود، این بار هم توانست طیفی از مخاطبان را با شوخیها و انرژی خود راضی نگه دارد. مهمانان قسمتهای ابتدایی «تی ان تی» چهرههای ناآشنا بودند که حضورشان در چالشهایی مثل خیس شدن با آب و پاشیدن رنگ و سقوط و پرتاب و … جذاب بود و به همین خاطر مسابقه مورد توجه قرار گرفت. آرام آرام «تی ان تی» رنگ تکرار گرفت و حتی چالشهای جدید به کمک مسابقه نیامد. سازندگان چاره را در استفاده از بازیگران نام آشنا دیدند؛ کسانی مثل سید جواد هاشمی، مریم مومن، متین ستوده، بیژن بنفشه خواه، مهران غفوریان، آشا محرابی، سوسن پرور، مرجانه گلچین، کامران تفتی و … طبعا چهرهها برای طیفی از مخاطبان جذابیت دارند اما این اتفاق در مجموع به «تی ان تی» ضربه زد. شاید اگر مسابقه بر همان مدار پیش میرفت نتیجهای بهتر میگرفت.
واکنشهایی که به خونمایی تعبیر شد
«صداتو» به کارگردانی و تهیهکنندگی حامد جوادزاده، براساس برنامهای ساخته شد که مبداء آن کرهجنوبی است و ۲۸ کشور دیگر هم مشابهاش را تولید کردهاند. بر این اساس در هر قسمت یک نفر بهعنوان شرکتکننده در چالشهای مختلف شرکت میکرد و باید از میان کسانی که آواز میخوانند، خواننده واقعی را تشخیص میداد. محسن کیایی اجرای «صداتو» را برعهده داشت و شبنم مقدمی، محمد بحرانی، محسن شریفیان و امیرمهدی ژوله بهعنوان کمککننده (هلپر) در مسابقه حضور داشتند. آنها براساس درک و دریافت خود به شرکتکننده میگفتند که آیا خواننده واقعی است یا نه. همین که یک مسابقه غیرمافیایی ساخته شد، اتفاق مهمی است! همه امتیاز «صداتو» اما به نو بودن آن برای مخاطب برنمیگردد. این مسابقه به دلیل برخورداری از تم معمایی، امکان تعامل کاربران، ایجاد فرصت برای خوشصداها، پخش موسیقیهای دلنشین و… مورد توجه خیلیها قرار گرفت. «صداتو» اما از انتقادها هم مصون نماند؛ مهمترینش به عملکرد کمککنندهها برمیگردد که گاه شرکتکننده را گمراه میکردند. واکنشهای احساسیشان نیز تعبیر به «خودنمایی» شد! نمیخواهیم این دست نقدها را وجاهت دهیم اما نظرات مخاطبان تجربهای ارزشمند برای فصل بعد است تا تیم «صداتو» و نیز کارشناسان پختهتر عمل کنند.
حاشیه هایی که مفید واقع شد
از مسابقه «شبهای مافیا» سال ۹۹ رونمایی شد. سعید ابوطالب کارگردان چهار فصل ابتدایی مسابقه بود و فصل جدید به کارگردانی محمدرضا رضائیان آماده شده است که پسوند زودیاک نیز دارد. در این مسابقه دو گروه شهروند و مافیا در تلاش برای پیروزی هستند. در سری پنجم قوانین تغییر کرده است و شخصیتهایی جدید مثل زودیاک و اوشن به بازی اضافه شدهاند. محمدرضا علیمردانی گردانندگی سه فصل از «شبهای مافیا» را برعهده داشت و یک فصل هم کامبیز دیرباز جای او را گرفت. سکان «شبهای مافیا؛ زودیاک» نیز بهدست محمد بحرانی سپرده شده است…
وقتی خبر ساخت یک مسابقه براساس بازی مافیا رسانهای شد، خیلیها نسبت به موفقیت آن بدبین بودند. با این حال «شبهای مافیا» خیلیزود جای خود را باز کرد و مسابقه محلی شد برای ارزیابی هوش و استعداد شرکتکنندگان! عدهای مثل مریم مومن، حامد آهنگی، بهاره افشاری، خداداد عزیزی و… با این مسابقه به محبوبیت بیشتر رسیدند و نام چند بازیگر گمنام هم سر زبانها افتاد. جالب آنکه با پخش هر قسمت موجی از نقد و نظر در فضای مجازی به راه میافتاد و حتی کار بهجایی کشید که برخی مثل حامد آهنگی شائبه تقلب را پیش کشیدند. این حاشیهها در نهایت به کمک مسابقه آمده است.
هر شب یک نفر طلسم می شود
سعید ابوطالب سال پیش فصل اول مسابقه «پدرخوانده» را براساس بازی مافیا کارگردانی کرد که توسط فیلمنت پخش شد. فصل دوم این مسابقه تغییراتی در ظاهر و نیز بازی دارد. اصل مسابقه همان بازی مافیاست منتها در سناریوی جدید از تم داستانی «دزدان دریایی» استفاده شده؛ کاپیتان جک اسپارو جای نوسترداموس است؛ جک اسپارو هر شب یک نفر را بهعنوان طلسم خود انتخاب میکند و…
کامبیز دیرباز گردانندگی هر دو فصل «پدرخوانده» را برعهده دارد و موفق هم بوده است. ابوطالب بعد از چند تجربه در کارگردانی مافیا به این نتیجه رسید که باید سراغ یک مسابقه با ویژگیهای مهیجتر برود. از اینرو «پدرخوانده» در فصل یک فراتر از انتظار بود و به دل خیلیها نشست. او در سری دوم ایدهای دیگر رو کرد و اینبار بازیکنها خود را همشکل تم سناریو کردهاند. قوانین بازی هم کار را سختتر کرده است که البته ضمن برخورداری از جذابیت، انتقادهایی را هم به همراه داشته. مهمترین آن به طلسم برمیگردد… با همه این شرایط اما «پدرخوانده» جزو بازیهای موفقی است که بر پایه مافیا ساخته شده. این مسابقه هم خالی از حاشیه نبوده که جدیدترین آن به صحبتهای کنایهآمیز رامین راستاد درباره بهاره افشاری برمیگردد که در فضای مجازی محل بحث شد.
تقابل جاسوس و ضدجاسوس
مسابقه مافیایی ضد هم حاصل دستپخت سعید ابوطالب است. اتفاقات «ضد» در زیرزمینی در شهر پاریس رخ میدهد که چند نفر گروگان گرفته شدهاند. در میان آنها سه جاسوس حضور دارد و سه ضدجاسوس که هدف آنها خنثی کردن نقشههاست. توریست و گروگان هم در میان آدمها هستند. مجید واشقانی گردانندگی مسابقه «ضد» را برعهده دارد. کیفیت اجرای او رفتهرفته بهتر شده است. او مثل کامبیز دیرباز و امیرعلی نبویان در مسابقات مختلف مافیایی حضور داشته است. واشقانی در مقام بازیکن گاه مخاطبان را شگفتزده کرده و گاه پایینتر از حد انتظار ظاهر شده است! شاید اگر مخاطبان تجربه تماشای مسابقات متنوع مافیایی را نمیداشتند، «ضد» تبدیل به اتفاقی ویژه میشد. آن تجربیات به همراه قوانین ساده بازی، مانع از شکل گرفتن هیجان کامل حین تماشای «ضد» است. با این وجود مسابقه برای پیگیران خالی از لطف هم نیست؛ جایی که شرکتکنندگان باید یاران خود را پیدا کنند. زندانی کردن، مبادله و تیراندازی جزو ارکان ثابت «ضد» است. جذابترین بخش جایی است که شرکتکنندهها تصمیم به شلیک میگیرند که اگر تیرشان اشتباه بود، توسط گرداننده کشته میشوند. زمان نهچندان طولانی مسابقه در قیاس با دیگر مسابقات را هم میتوان امتیازی برای «ضد» دانست.
چالشهایی که جذاب نیستند
در مسابقه «چیدمانه» مهمانان پس از انجام چالشهای طراحی شده، امتیاز کسب میکنند، با امتیازهایشان لوازم منزل خرید میکنند و در آخر چیدمانی که انجام میدهند، مورد قضاوت و نظرسنجی گروه داوری قرار میگیرد؛ این توضیحی است که درباره شرح ماموریت مسابقه عنوان شده. در هر قسمت دو چهره آشنا در چالشهای مختلف شرکت میکنند. لیلا اوتادی مجری اصلی «چیدمانه» است و با شرکتکننده تعامل دارد. سیدجواد هاشمی هم علاوه بر قرعهکشی، رابط سه کارشناس مسابقه است. مجتبی شفیعی نیز در قالب یک بازیگر وارد صحنه میشود و با مجری شوخی میکند و با گروهش آواز میخواند. با تماشای مسابقه پی خواهید برد که ماجرای چینش دکور اولویت اول نیست و شرکتکنندگان در چالشهای دیگری مثل خوانندگی، واقعیت مجازی و … شرکت میکنند و حتی وارد بازی اتاق فرار میشوند. این تمهیدات برای بالا رفتن هیجان «چیدمانه» است اما چالشها نهتنها جذاب نیستند که مسابقه را از هدف اصلی خود دور میکند. حتی خود شرکتکنندگان هم به دلیل تعدد چالشهای غیرمرتبط، تمرکز کافی بر موضوع اصلی «چیدمانه» یعنی طراحی دکور را ندارند. سازندگان میتوانستند چالشها را در راستای سوژه قرار دهند تا نتیجهای بهتر بهدست آید.
سخت، عجیب و گاهی خنده دار
ابتدا اینطور عنوان میشد که «ناتو» برگرفته از بازی مافیاست. همزمان با پخش اما مشخص شد این مسابقه قانون خاص خود را دارد که مبتنیبر تلاش شرکتکنندگان برای شناخت ناتوی بازی است. در طول مسابقه یک ویژگی ناتو توسط مجری بیان میشد و در ادامه نوبت به طرح سوالات مختلف میرسید… محمدرضا علیمردانی بعد از تجربه حضور در «شبهای مافیا» پذیرفت «ناتو» را اجرا کند. از آنجا که بخش زیادی از مسابقه بر پایه شوخی و خنده بود، او وجهی دیگر از اجرای خود را به نمایش گذاشت و موفق هم بود. مسابقه «ناتو» برای مخاطب نو بود اما آنقدر قدرت نداشت که موجآفرین شود. در این مسابقه چند شرکتکننده باید به ۱۰ پرسش سخت، عجیب و گاه خندهدار پاسخ میدانند تا در ازای هر جواب درست مبلغی بهعنوان جایزه دریافت کنند. در صورت جواب نادرست مبلغی از آنها کسر میشد. ناتو جوابها را میدانست و همین عاملی برای لو رفتن او بود. بخش جذاب مسابقه، بهویژگیهایی برمیگشت که مجری درباره ناتوی بازی به زبان میآورد… «ناتو» یک دورهمی مبتنی بر بگو و بخند بود و برعکس مسابقهای چون مافیا بدون حاشیه پیش رفت. حاشیه مهم اما عدم پخش قسمتهای باقیمانده «ناتو»، با حضور شقایق دهقان است.
مشکل نداشتن ایده های نو
پخش «دست به مهره» نوروز آغاز شد و سه فصل از آن در اختیار مخاطبان قرار گرفت. در معرفی مسابقه اینطور آمده است: «رئالیتیشو دست به مهره ما را با بازیهای جذاب چهرههای معروف و محبوب همراه میکند و فضای مفرح و خندهدار رقابت آنها با یکدیگر را در قالب برنامهای هیجانانگیز به تصویر میکشد.» اشکان خطیبی پیش از مهاجرت این مسابقه را اجرا کرده بود. هر فصل از «دست به مهره» دارای سه مسابقه بود که در قالب رقابت میان سه گروه دو نفره انجام میشد. شرکتکنندگان بازیگران سینما و تلویزیون بودند که در نقش پدر و فرزند مقابل دوربین قرار گرفتند. قانون «دست به مهره» به گونهای طراحی شد که شرکتکنندگان با هر حرکت وارد چالش و رقابت میشدند. بازیها برگرفته از نمونههای آشنا مثل «پانتومیم»، «یه مرغ دارم» و … بود که در مسابقات دیگر هم مورد استفاده قرار گرفتند. ایراد مهم «دست به مهره» نداشتن ایدههای نو به اندازه کافی و نیز برخورداری از بخشهای زائد مثل توضیح قانون هر مسابقه بود. در خیلی اوقات هم اتفاقات و شوخیها آنچنان قدرت نداشتند که از مخاطب خنده بگیرند. اجرای اشکان خطیبی جزو امتیازات «دست به مهره» محسوب شد اما این رئالیتی در مجموع مورد توجه مخاطب انبوه قرار نگرفت.
اگر می توانی نخند!
احسان علیخانی و گروهش بر اساس یک مسابقه خارجی، «جوکر» را طراحی و اجرا کردند. در این رئالیتیشو شرکتکنندهها باید یکدیگر را به خنده میانداختند و خود در برابر شوخیها تاب میآوردند. فضایی جذاب از دل این چالش شکل گرفت و چند نفر از جمله رضا نیکخواه دوباره صاحب شهرت شدند. سیامک انصاری اجرای «جوکر» را برعهده داشت و با این مسابقه وجهی دیگر از خود نشان داد. شیوه تعامل با شرکتکنندهها و خندههای مستمرش از جذابیتهای مسابقه بود. سال ۱۴۰۰ مسابقه «جوکر» در حالی توزیع شد که وضعیتش مثل هندوانهای در بسته بود! همان قسمت اول کار خودش را کرد و بازارش داغ شد. این مسابقه با حضور هشت گروه به سرانجام رسید و علاوه بر شرکتکنندهها هر قسمت یک مهمان ویژه داشت که از خانواده کمدی بودند. شرکتکنندگان برخی قسمتها چندان موفق نبودند اما در مجموع «جوکر» مسابقهای لقب گرفت که کمتر کسی با دیدن آن یارای «نخندیدن» دارد! ایرادی که مخاطبان از فصل اول گرفتند این بود که چرا به کمدینهای خانم توجه نشده است. احسان علیخانی قول حضور آنها در فصل دوم را داد و باید دید این وعده عملی میشود؟ براساس شنیدهها سری جدید «جوکر» آماده تولید است و احتمالا خود علیخانی میزبان کمدینها خواهد بود.
جایی برای به رخ کشیدن هوش و ذکاوت
موفقیت «شبهای مافیا» انگیزهای شد تا سعید ابوطالب شکلهای دیگری از این رئالیتیشو را کارگردانی کند. یکی از آنها «ارتش سری» است که براساس بازی جذاب «گروه نجات» تولید شد. این مسابقه یک بازی گروهی استدلالی و استنتاجی است که داستان فرضی آن برگرفته از سریال پرطرفداری است به همین نام با موضوع وقایع جنگ جهانی دوم؛ نبردی میان پارتیزانها و ارتش آلمان نازی برای نجات خلبانها. امیرعلی نبویان در این مسابقه عملکردی خوب داشت و مواجهه اصولی با شرکتکنندگان از امتیازات اجرای او محسوب میشود. «ارتش سری» دارای پنج فصل بود و نسبت به «شبهای مافیا» قوانین پیچیدهتری داشت و به همین خاطر در روزهای اول آنطور که باید مورد توجه قرار نگرفت. در ادامه و با آشنایی بیشتر مخاطبان، «ارتش سری» جای خود را باز کرد و تبدیل به مسابقهای مهیج شد. کما اینکه قسمت به قسمت میزان رضایت مخاطبان از آن بالاتر رفت. در این مسابقه هم برخی شرکتکنندگان هوش و ذکاوت خود را به رخ کشیدند و محبوب شدند و برخی بهره لازم را نبردند. استفاده از ماسک هم تمهیدی بود در جهت از بین بردن سوءتفاهم درباره احتمال تقلب. دکور «ارتش سری» و حضور یک بازیگر بهعنوان کافهچی هم ابزارهای دیگر جذابیت برنامه محسوب شدند.
نویسنده: علی روغنگران