ستاره ای که نامش تضمین فروش است
- شناسه خبر: 4780
- تاریخ و زمان ارسال: 28 شهریور 1402 ساعت 21:35

این روزها اگرچه بسیاری معتقدند که دوران تأثیرگذاری مستقیم حضور یا عدمحضور بازیگران چهره بر عملکرد اقتصادی یک فیلم، در سینمای ایران سپری شده است و خیلی نمیتوان انتخاب یک بازیگر خاص را پارامتری تضمینکننده برای توفیق یک فیلم در گیشه قلمداد کرد، اما باز هم شاهدیم که چگونه حضور یک بازیگر محبوب و چهره می تواند وضعیت یک فیلم را از این رو به آن رو کند. به عنوان مثال فیلم “آخرین تولد” که هنوز روی پرده است، اگر الناز شاکردوست را بر روی پوستر خود نداشت، قطعا همین اندازه هم نمیتوانست فروش داشته باشد و همین شانس حداقلی برای بهچشم آمدن در ویترین سینماها را هم از دست میداد. شاکردوست زمانی تضمینکننده فروش فیلمهای گیشهپسند بود و حالا نوع دیگری از بازیگری در سینما را در پیش گرفته است. در این مطلب تلاش داریم با بررسی وضعیت فیلمهای اخیر او که جز “مطرب” همه آنها فیلمهای غیرکمدی و جدی بودهاند، به این پرسش پاسخ دهیم که الناز شاکردوست در مسیر تازهای که انتخاب کرده، تا چه حد مورد استقبال مخاطبانش قرار گرفته است.
اولین تجربه حضور در نقشی کاملا جدی
مشرقیها معمولا مهمترین کاراکترها در آثار فریدون جیرانی هستند. او در تمام فیلمها و سریالهایش معمولا شخصیتی با فامیلی “مشرقی” دارد که از نظر شخصی قرابت بیشتری با دنیای او داشته و این نامگذاری بهنوعی کارکردی استعاری هم در جهان فیلمسازی او پیدا کرده است. “صحرا مشرقی” در فیلم “خفهگی” کاراکتری است که الناز شاکردوست ایفای نقش آن را برعهده داشت. او در این فیلم پرستار یک بیمارستان روانی است و داستان از جایی آغاز میشود که سروکار زوجی بسیار مشکوک به این بیمارستان روانی میافتد. صحرا که از اولین مواجههاش با این زوج نسبت به روابط آنها مشکوک شده، آرامآرام با واقعیتهایی درباره زندگی آنها مواجه میشود. او از جایی بهبعد و بهصورت ناخواسته درگیر زندگی این زوج مرموز میشود. فریدون جیرانی که علاقه ویژهای به تجربههای متنوع در فیلمسازی دارد، در یک بازی فرمی تصمیم به ساخت یک سهگانه با قاببندیهای خاص و فضایی تیره و خاکستری گرفت. “خفهگی” اولین تجربه بود و در ادامه هم “آشفتهگی” به سرانجام رسید اما نسخه سوم این سهگانه هیچگاه ساخته نشد. واکنشها به فیلم جیرانی البته یکدست نبود و هرچند برخی از منظر یک تجربه فرمی از فیلمها استقبال کردند اما از همان ایام رونمایی “خفهگی” در جشنواره فیلم فجر مشخص بود که فیلم در برقراری ارتباط با مخاطب عام، دچار مشکل خواهد شد. نکته مهم فیلم اما حضور متفاوت الناز شاکردوست در آن بود. این بازیگر برای اولینبار با گریمی که هیچنسبتی با چهره گیشهپسند او در سالهای قبل نداشت، در یک نقش کاملا جدی ظاهر شد و این تجربه را تبدیل به نقطه آغاز فصل تازهای در کارنامه این بازیگر کرد. فروش ۴ میلیاردی فیلم در سال ۹۶ قطعاً مدیون دو بازیگر اصلی آن بود. الناز شاکردوست در این فیلم برای اولینبار در کنار نوید محمدزاده به ایفای نقش پرداخت. جیرانی با هوشمندی برای روایت متفاوت فیلم خود که نسبتی با معادلات گیشه نداشت، از دو بازیگر بهره گرفت که هر دو در آن سالها چهرههایی موفق در گیشه محسوب میشدند. حضور در “خفهگی” البته تنها تجربه همکاری مشترک فریدون جیرانی و الناز شاکردوست بود. پردیس احمدیه، غلامحسین لطفی، ماهایا پطروسیان، پولاد کیمیایی و پرویز پورحسینی از دیگر بازیگران فیلم بودند. گریم ویژه شاکردوست با صورتی ککمکی در فیلم، محصول کار ایمان امیدواری در جایگاه چهرهپرداز بود که بعدها در “ابلق” هم شمایلی مشابه را برای شاکردوست ساخت.
همکاری ناموفق با محمد حسین لطیفی
الناز شاکردوست در فیلم “اسب سفید پادشاه” ایفاگر نقش اصلی یعنی “ماری” است. دختری جنوب شهری که چارچوب روایت فیلم بر چالشهای احساسی او در ارتباط با همسری خیانتکار و خانوادهای که چندان حامیاش نیستند، بنا شده است. او دختری بهشدت سادهدل است که در قالبی کاملا کلیشهای در رابطه با یک جوان ساکن شمال شهر از او رودست خورده است. هر چند شاکردوست در ادامه مسیر بازیگری خود نقشهای متنوعی از طبقات اجتماعی مختلف را ایفا کرد اما اینکه انتخاب او در آن مقطع برای ایفای نقش یک دختر جنوبشهری چقدر انتخاب درستی از سوی محمدحسین لطیفی بوده است جای بحث دارد اما آنچه در فیلم برای این بازیگر رقم خورد، هیچ آوردهای برای کارنامهاش به همراه نداشت. از نگاه گروهی از منتقدان فیلم سینمایی “غریب” که اوایل همین امسال در حدود ۱۰ میلیارد تومان فروش کرد، در حکم بازگشت محمدحسین لطیفی به روزهای اوج خود بود. لطیفی بعد از ساخت دو فیلم “روز سوم” و “توفیق اجباری»” در میانه دهه ۸۰ بیش از یک دهه بود که هیچ فعالیت موفقی در سینما نداشت و به استناد همین زنجیره شکستها هم “غریب” برایش یک اتفاق ویژه بود. “اسب سفید پادشاه” یکی از فیلمهای او در همین دوران رکود فیلمسازی است که نه تنها از نظر اعتبار فیلمسازی آوردهای برای او به همراه نداشت که طبیعتا در گیشه هم شکست خورد. فیلم در سال ۹۴ و یکسال بعد از ساخت، فرصت اکران پیدا کرد اما تنها ۴۰ هزار نفر را به سالن سینماها کشاند و مجموع فروشش در گیشه نتوانست از مرز دو میلیارد تومان عبور کند. تصویر الناز شاکردوست بر پوسترهای تبلیغاتی فیلم هم کمکی به توفیق آن نکرد! “اسب سفید پادشاه” تنها همکاری مشترک محمدحسین لطیفی با الناز شاکردوست در سینما محسوب میشود. آنها پیشتر در شبکه خانگی و در سریال “قلب یخی” همکاری موفقتری را تجربه کرده بودند. در ترکیب بازیگران این فیلم هم میتوان شاکردوست را با فاصله، شناختهشدهترین بازیگر دانست. البته بازیگر توانمندی چون فرهاد قائمیان هم در این فیلم ایفای نقش کرده است اما از منظر معادلات گیشه، بیشک مهمترین چهره فیلم شاکردوست است. در کنار آنها بازیگران دیگری همچون مجید یاسر، لیدا عباسی و علی طباطبایی هم ایفای برخی از نقشهای اصلی را برعهده داشتهاند. لطیفی در این فیلم علاوهبر کارگردانی، تهیهکنندگی را هم خودش برعهده داشته و این فیلم اولین فیلم کارنامه او محسوب میشود که خودش آن را تهیه کرده است.
حضور در فیلمی که هرگز روی پرده نرفت
“سراسر شب” ماجرای پرسه شبانه یک دختر برای کشف حقیقت و مواجه شدن او با اتفاقاتی غیرمنتظره است. نقش این دختر با نام مهتا را الناز شاکردوست در این فیلم ایفا کرده است. یکی از نکاتی که شاید حضور شاکردوست در این فیلم را حائز اهمیت میکند، تجربه ایفای نقش در فیلمی از کارگردانی است که به خلق کاراکترهای بهظاهر ساده و در عین حال پیچیده، شهره است. ایده “سراسر شب” هم خیلیها را به یاد همکاریهای قبلی موتمن با سعید عقیقی در مقام نویسنده در فیلمی همچون”شبهای روشن” انداخت. فیلمی که شبگردی در آن محوریت دارد و شاکردوست نقش دختر سرگردانی را در آن ایفا میکند که قرار است در یک گشت و گذار شبانه، واقعیتهایی را کشف کند. شاید قاعده این بود که در مرور عملکرد فیلمهای الناز شاکردوست در گیشه، از “سراسر شب” چشمپوشی کنیم چرا که این فیلم اساسا فرصت نمایش بر پرده سینماها را بهدست نیاورد و بدون ورود به چرخه اکران عمومی، به اکران آنلاین رسید. یعنی عملا فیلم فرصت زورآزمایی در گیشه را پیدا نکرد، با این همه اما همکاری با فرزاد موتمن در کارنامه شاکردوست اتفاقی مهم بود و مهمتر آنکه او همین امروز هم دو فیلم بلاتکلیف دارد که دور از انتظار نیست که سرانجامی مشابه “سراسر شب” پیدا کنند و بدون اکران عمومی راهی شبکه خانگی شوند. نکته مهم این است که متأسفانه مترومعیاری برای استقبال از فیلمها در عرصه اکران آنلاین وجود ندارد و پلتفرمها هم در این زمینه گزارش شفافی ارائه نمیکنند. در این شرایط احتمالا باید به بازخوردهای فضای رسانهای و شبکههای اجتماعی در آن زمان (سال ۹۶) استناد کنیم. “سراسر شب” و نقشآفرینی الناز شاکردوست در این زمینه توفیق نسبی را به دست آورد. “پروسه ساخت و آمادهسازی و بالاخره اکران این فیلم، به مسیری سخت و جانکاه تبدیل شد، به این دلیل خیلی ساده که سراسر شب شباهـتی به فضای حاکم بر فیلمهای سینمای ایران ندارد و از سازوکار دیگری در ساخت آن استفاده شده است.” فرزاد موتمن در روزهایی که مدام برنامهریزی برای اکران عمومی “سراسر شب” دچار اختلال میشد، این دلنوشته را منتشر کرد. فرزاد موتمن هم در دسته کارگردانانی قرار میگیرد که تنها در یک فیلم با الناز شاکردوست همکاری کرده است. تهیهکنندگی این فیلم را جواد نوروزبیگی برعهده داشت و بازیگران دیگری همچون امیر جعفری، آزاده صمدی و مهدی سلطانی هم در آن ایفای نقش کردهاند. الناز شاکردوست در این ترکیب اما اصلیترین چهره بود که میتوانست در اکران عمومی فیلم تأثیرگذار باشد.
حضور در پرفروش ترین کمدی ایران
داستان فیلم “مطرب” درباره خوانندهای بهنام ابراهیم خوشلحن است که در سالهای پیش از انقلاب در تلاش برای رسیدن به شهرت و اعتبار در بازار موسیقی ایران بوده و با وقوع انقلاب همه رویاهایش را از دست رفته میبیند. او که به دلیل گمنامی امکان کوچ به خارج از کشور را ندارد، در داخل میماند و تبدیل به خواننده مراسمهای عروسی میشود. در همین شرایط است که دخترش فرصتی برای اجرای او در کشور ترکیه را فراهم میآورد. بازیگر نقش ابراهیم پرویز پرستویی است و نقش دخترش را الناز شاکردوست ایفا کرده است که زمینهساز رسیدن او به آرزویش میشود. شاکردوست البته در سکانسهای مرتبط با گذشته ابراهیم در فلاشبک، نقش مادر خود و همسر ابراهیم را هم ایفا کرده است. فیلم “مطرب” در سال ۹۸ و درست در آخرین ماههایی که سینما داشت به استقبال بحران کرونا میرفت، فرصت اکران عمومی به دست آورد. فیلم با جذب بالغبر ۳ میلیون و ۳۰۰ هزار مخاطب توانست یکی از موفقترین عملکردها را در اکران عمومی داشته باشد و با ثبت رقم مجموع فروش ۵/۳۸میلیارد تومانی، در همان سال عنوان پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران را هم از آن خود کرد. عنوانی که در حال حاضر در اختیار فیلم “فسیل” قرار دارد. واقعیت این است که “مطرب” پارامترهای بسیاری داشت که براساس همانها بهراحتی میشد این توفیق در گیشه را پیشبینی کرد. داستان فیلم هم از جنس موسیقی بود و هم از جنس نوستالژیهای قبل انقلابی و این دو همان فاکتورهایی هستند که امسال “فسیل” را صدرنشین گیشه کردهاند. طبیعتا حضور چهرههایی همچون عایشهگل و البته پرویز پرستویی در ترکیب بازیگران فیلم هم نقش مهمی در فروش بالای فیلم داشت. “مطرب” را هم باید جزو فیلمهایی در کارنامه الناز شاکردوست دانست که او همین تکهمکاری را با کارگردانش داشته است. مصطفی کیایی که از فیلمسازان خوش اقبال در گیشه به حساب میآید، در فیلم “مطرب” یکی از نقشهای فرعی داستان را به الناز شاکردوست واگذار کرد تا بهاندازه خودش بتواند در رنگارنگتر شدن ویترین این فیلم سهیم باشد. او در ترکیب بازیگران فیلم در کنار پرویز پرستویی، محسن کیایی و مهران احمدی قرار گرفت. ویژهترین بازیگر فیلم که اتفاقا تأثیر مستقیمی بر میزان فروش فیلم هم داشت اما عایشهگل بازیگر ترکیهای بود که در فیلم نقش یک خواننده را ایفا میکرد. مصطفی کیایی علاوهبر نویسندگی و کارگردانی، تهیهکنندگی این فیلم را هم، همچون “بارکد” و “چهارراه استانبول” خودش برعهده داشت.
نقشی که به واسطه آن سیمرغ گرفت
یکی از متفاوتترین نقشهای کارنامه الناز شاکردوست در فیلم “شبی که ماه کامل شد” به ثبت رسیده است. او در فیلم بازیگر نقش “فائزه” است. دختری که سرگذشت واقعیاش دستمایه روایت این فیلم به کارگردانی نرگس آبیار شده است. او دختری ساده است که به اشتباه دلبسته فردی میشود که او را در مسیر یک سقوط تمامعیار قرار میدهد. فائزه بیاطلاع از گرایشهای عبدالحمید ریگی و نسبت خانوادگی او با عبدالمالک ریگی، دلبسته او میشود. به واسطه همین دلبستگی سلسله اتفاقاتی رقم میخورد که سرانجام پای فائزه را به جریانات پیچیده مرتبط با فعالیتهای تروریستی باز کرده و سرانجامی جز قربانی شدن خودش و برادرش در انتظارش نیست. الناز شاکردوست در این فیلم ایفاگر نقش یک کاراکتر واقعی بود. فیلم “شبی که ماه کامل شد” رونمایی بسیار موفقی را در جشنواره فیلم فجر سال ۹۷ تجربه کرد. فیلم علاوهبر اینکه مورد توجه منتقدان و اصحاب رسانه قرار گرفت، در جدول آرای تماشاگران هم جزو فیلمهای بالای جدول بود و حتی مدعی شکار سیمرغ این بخش هم به حساب میآمد. همزمان با این شرایط، فیلم از نگاه داوران جشنواره فجر هم واجد ارزشهای بسیاری بود و در همان دوره توانست ۶ سیمرغ بلورین جشنواره را از آن خود کند که یکی از آنها متعلق به الناز شاکردوست بود. با چنین پشتوانهای قابل انتظار بود که فیلم بتواند در اکران عمومی هم عملکرد موفقی داشته باشد و تبدیل به یکی از مدعیان گیشه شود. فیلم یکسال بعد از رونمایی در جشنواره فیلم فجر روانه پرده سینماها شد و توانست بالغ بر یک میلیون و ۷۰۰ هزار نفر را به سالنهای سینما بکشاند. فروش بیش از ۱۹ میلیارد تومانی فیلم هم باعث شد فیلم در جدول فروش سالانه سینمای ایران جایگاه پنجم را از آن خود کند. در کارنامه نرگس آبیار، بعد از فیلم تحسینشده “شیار ۱۴۳” میتوان “شبی که ماه کامل شد” را یک اتفاق ویژه توصیف کرد. فیلمی که فراتر از سطح انتظارات از او بود و در بازه رونمایی در جشنواره فجر هم بهصورت ویژه مورد توجه قرار گرفت. این فیلم اولین تجربه همکاری الناز شاکردوست با آبیار بود که بهواسطه نتیجه قابلقبولش، در فیلم بعدی هم استمرار پیدا کرد. بازیگر نقش مقابل شاکردوست در این فیلم هوتن شکیبا بود که او هم در دو فیلم بعدی، تبدیل به بازیگر همراه او شد تا یکی از زوجهای موفق در فیلمهای غیرکمدی این سالهای سینمای ایران باشند. آرمین رحیمیان، فرشته صدرعرفایی و شبنم مقدمی دیگر بازیگران اصلی فیلم بودند و تهیهکنندگی آن را محمدحسین قاسمی برعهده داشت.
چالش ایفای نقش یک قربانی
الناز شاکردوست در فیلم “ابلق” ایفای نقش زنی را برعهده دارد که به همراه همسرش در حاشیه شهر زندگی میکند و حالا در معرض تعرض یکی از نزدیکانش قرار گرفته است. آنچه ایفای نقش اصلی فیلم “ابلق” را برای الناز شاکردوست میتوانست تبدیل به یک چالش جدی کند، پیچیدگی این کاراکتر بود که در موقعیتی خاص قرار گرفته و باید در میان قضاوت دیگران و آبروی شخصی خود دست به انتخاب بزند. نرگس آبیار تلاش ویژهای کرده است تا کاراکتر اصلی فیلم خود را قربانی شرایطی نشان دهد که گویی خودش سهم چندانی در شکلگیری آن نداشته اما ناگزیر باید برای عبور از این شرایط دست به تصمیم گیری سختی بزند. شاکردوست بهخوبی از پس این نقش برآمد. برای قضاوت درباره فیلمهایی که پس از بحران کرونا روانه پرده شدهاند، نمیتوان با همان پارامترهای حاکم بر گیشه تا پیش از این بحران موضعگیری کرد. فیلمهایی که پس از سال ۹۹ فرصت اکران عمومی پیدا کردند، در زمینه تلاش برای جلب رضایت مخاطبان برای حضور در سالن، وظیفه سنگینی بر دوش خود داشتند که از این منظر میتوان گفت موفقیت نسبی آنها هم موفقیتی چشمگیر بوده است. “ابلق” که در جشنواره فیلم فجر توانست سیمرغ بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را بهدست آورد، هم به پشتوانه داستان ملتهبش و هم به دلیل ترکیب عوامل و بازیگران، از فیلمهایی بود که از ابتدا شانس بالایی برای فروش داشت اما تلخی روایت آن، با توجه به شرایط عمومی جامعه، میتوانست بازدارنده هم باشد. با این حال فیلم آبیار توانست در سال ۱۴۰۱ بالغ بر ۶۶۰ هزار نفر را به سینماها بکشاند و مجموع فروش خود را به مرز ۲۰ میلیارد تومان نزدیک کند. به پشتوانه موفقیتی که فیلم “شبی که ماه کامل شد” برای نرگس آبیار و تیم بازیگرانش رقم زد، دور از انتظار نبود که همکاری آنها در پروژه دیگری تمدید شود. “ابلق” همان پروژه بود که بار دیگر با تهیهکنندگی محمدحسین قاسمی و کارگردانی نرگس آبیار ایفای نقش اصلیاش به الناز شاکردوست واگذار شد. نقش مقابل او را هم هوتن شکیبا ایفا کرد که در فیلم قبلی آبیار هم در کنار یکدیگر خوش درخشیده بودند. بهرام رادان از دیگر بازیگران اصلی فیلم “ابلق” بود که سکانسهای مشترک مهمی را با الناز شاکردوست در این فیلم داشت. گلاره عباسی و مهران احمدی هم از بازیگران ثابت فیلمهای نرگس آبیار هستند که در این فیلم هم در کنار الناز شاکردوست ایفای نقش کردند.
نقشی پیچیده و البته سنگین
در خلاصه داستان رسمی فیلم “تیتی” آمده است: “ابراهیم، استاد فیزیک دانشگاه که روی تئوری پایان دنیا کار میکند، در بیمارستان با خانم نظافتچی عجیبی بهنام تیتی آشنا میشود که به روش رحم اجارهای، فرزند زوج ناباروری را باردار است. آشنایی این دو آغاز ماجرایی بزرگ است که زندگی هر دو آنها را تغییر میدهد”. بازیگر نقش ابراهیم در این فیلم پارسا پیروزفر است و نقش پیچیده و سنگین تیتی را هم الناز شاکردوست برعهده داشته است. باید اعتراف کنیم که تیتی یکی از عجیبترین کاراکترها در کارنامه بازیگری شاکردوست است که بهراحتی میتوان در زمینه اثبات توانمندیهای این بازیگر در ایفای نقشهای خاص، به آن استناد کرد. “تیتی” به معنای واقعی با الناز شاکردوست جان گرفته است. اتفاق جالبی که در سال گذشته در ترکیب فیلمهای غیرکمدی رقم خورد مربوط به دو فیلم “تیتی” و “ابلق” بود. دو فیلمی که روی کاغذ، نسبت چندانی با ذائقه مخاطب عام نمیتوانستند برقرار کنند اما هر دو عملکردی غیرمنتظره در اکران داشتند و جالبتر اینکه نتیجه عملکرد هر دو در گیشه هم یکسان بود. یعنی هم از منظر تعداد مخاطبان و هم از منظر مجموع فروش دو فیلم عملکرد نسبتا مشابهی داشتند. فیلم “تیتی” در جشنواره فیلم فجر بیشتر از سوی منتقدان و اصحاب رسانه مورد توجه قرار گرفت اما بهنظر میرسید فیلم در چرخه اکران عمومی با چالشهایی مواجه شود اما همین فیلم توانست به پشتوانه ترکیب بازیگرانش، یکی از موفقترین فیلمهای اکران سال گذشته باشد. ۶۶۰ هزار نفر برای تماشای “تیتی” بلیت خریدند و فروش فیلم هم به مرز ۲۰ میلیارد تومان رسید. اتفاقی که بیراه نیست اگر مدعی شویم، آیدا پناهنده خودش هم انتظارش را نداشت. پناهنده از کارگردانانی است که توانایی ویژهای در هدایت بازیگران برای ارائه شمایلی متفاوت از آنها در نگاه مخاطبان، دارد. از این منظر میتوان همکاری الناز شاکردوست با او در فیلم “تیتی” را اتفاقی ویژه در کارنامه این بازیگر بهحساب آورد. در این فیلم الناز شاکردوست باردیگر در کنار هوتن شکیبا قرار گرفته است. بازیگری که در دو فیلم مهم “ابلق” و “شبی که ماه کامل شد” در کنار شاکردوست خوش درخشید و این سهگانه در کارنامه هر دو تبدیل به اتفاق ویژه شد. بازیگر اصلی نقش مقابل شاکردوست در این فیلم اما پارسا پیروزفر بود. بازیگری بهشدت گزیدهکار در سالهای اخیر سینما که حتما حضورش در توفیق فیلم “تیتی” در چرخه اکران عمومی موثر بوده است.
چالش بازی با لهجه افغانستانی
فیلم “آخرین تولد” تجربه موفقی در کارنامه برادران محمودی بهحساب نمیآید. فیلم در پرداخت موقعیت داستانی خود بسیار ناتوان است و به همین دلیل شخصیتهای فیلم هم تبدیل به شخصیتهایی درگیرکننده برای مخاطب نمیشود. ثریا بهعنوان نقش اصلی این فیلم که الناز شاکردوست ایفاگر نقش آن است، به ظاهر پیشتر خبرنگاری پرتلاش بوده و حالا در آستانه قدرت گرفتن طالبان در کشور افغانستان در تلاش است تا خودش، همسرش و دوستانش را از این مهلکه نجات دهد. شاکردوست هرچند برای اجرای درست این نقش با لهجه افغانستانی انرژی بسیار زیادی گذاشته و عملکرد موفقی داشته اما از آنجاییکه پرداخت این شخصیت در متن فیلمنامه با ایرادات اساسی مواجه بوده، نمیتوان این نقشآفرینی را در کارنامه او ماندگار توصیف کرد.
اگر بخواهیم در میان فیلمها و سریالهای عرضه شده در سالهای اخیر، یکی از موفقترین آثار را نام ببریم، قطعا باید اشارهای به “پوست شیر” داشته باشیم. سریالی که در شبکه نمایش خانگی تولید و عرضه شد اما بهشدت توانست ارتباطی فراگیر با مخاطبان خود برقرار کند و اتفاقی ویژه را برای خالقانش رقم زد. برادران محمودی حالا بهواسطه همین سریال برای مخاطبان عام شناختهشده هستند. طبیعی است که به پشتوانه همین اتفاق ویژه هم میشد انتظار داشت که تجربه تازه این دو برادر در سینما هم با اقبال ویژهتری مواجه شود. “آخرین تولد” را هرچند برخلاف “پوست شیر” نوید محمودی کارگردانی کرده و جمشید محمودی تهیهکنندگیاش را برعهده داشته اما میتوان آن را تجربه جدید این دو برادر دانست که البته فاصلهای معنادار با سریال موفقشان دارد. “آخرین تولد” تا اینجا تنها ۷۳ هزار مخاطب را بهخود جذب کرده و فروش آنهم در حوالی ۳ میلیارد تومان متوقف مانده است! اتفاق جالبی که در ترکیب بازیگران فیلم “آخرین تولد” جلب توجه میکند، حضور سه بازیگر اصلی فیلم “شبی که ماه کامل شد” در آن است. علاوهبر الناز شاکردوست که ایفاگر نقش اصلی دو فیلم است، پدرام شریفی که در فیلم نرگس آبیار نقش برادر او را ایفا میکرد، در این فیلم ایفاگر نقش همسرش است و آرمین رحیمیان که اساسا با ایفای نقش عبدالمالک ریگی به سینمای ایران معرفی شد، در این فیلم نقش یکی از دوستان این زوج را ایفا میکند. در کنار این بازیگران اما شیدا خلیق و سوگل خلیق هم ایفاگر نقش دوستان افغانستانی این خانواده هستند که در کنار الناز شاکردوست بازی کردهاند.
نویسنده: علی روغنگران