معضلی به نام اسپانسر بازیگر
- شناسه خبر: 3959
- تاریخ و زمان ارسال: 4 اردیبهشت 1402 ساعت 19:47
این شب ها شاهد اجرای نمایشی تحت عنوان “کابوسهای آن که نمی میرد” به کارگردانی نادر فلاح، در تماشاخانه مولوی تهران هستیم. این نمایش در خصوص بخشی از زندگی علی اکبر دهخدا و زحماتی که او برای فرهنگ این مرز و بوم کشیده است، می باشد و همچنین مشکلاتی که در این راه از سر گذرانده را نیز روایت می کند. یکی از بازیگران این نمایش تکتم اخجوانی، بازیگر نام آشنای تئاتر، تلویزیون و جدیدا سینماست که بخش عمده ای از فعالیت حرفه ای خود را در مشهد سپری کرده و نزدیک به یک سال است که با هدف پیشرفت در حرفه بازیگری به تهران مهاجرت کرده است. اخجوانی در گفتگویی کوتاه با هنر آگین از شرایط این روزهای حرفه بازیگری، مشکلات و البته آسیبهای این هنر می گوید که در ادامه می خوانیم؛
تکتم اخجوانی در خصوص پیوستن به این گروه و حضورش در نمایش فوق می گوید: اجرایی تحت عنوان “شراره” در تئاتر شهر داشتم که نادر فلاح به عنوان مهمان در سالن حضور داشت. دستیار کاگردان آن کار جناب برزگرزاده که در نمایش فعلی هم این مسئولیت را بر عهده دارد در آنجا باعث معرفی من به آقای فلاح شد که از این موضوع خیلی خوشحالم. در حال حاضر ما دو تیم ۲۰ نفره از بازیگران هستیم که بیشتر آنها عهده دار دونقش بوده و در شبهای زوج و فرد جای آنها عوض می شود. بعضی دیگر مثل من که در نقش همسر دهخدا بازی می کنم، یک نقش را بر عهده دارند و شب دیگر جایشان با بازیگر دیگر عوض می شود. نخستین باری است که این نوع جایگزینی را تجربه می کنم و برایم جالب است. باید بگویم که کار کردن با آقای فلاح برایم افتخار است. ایشان بسیار سختگیر و دقیق هستند و این باعث می شود که بهترین بازی را از بازیگر بگیرند. یکی از شیرینی های این کار علاقه کارگردان به بکارگیری لهجه در بازی است که باعث شده من با گویش مشهدی نقشم را ایفا کنم که خوشبختانه بازخورد خوبی را در این شبها از مخاطب گرفته ام.
این بازیگر سابقه حضور در دو فیلم سینمایی، چند فیلم کوتاه، چند تله فیلم و حتی حضور در نمایش رادیویی را هم در کارنامه خود دارد. وی همچنین برای بازی در نمایش “کوکوی کبوتران حرم” برنده جایزه بهترین بازیگر زن در دوازدهمین دوره تئاتر رضوی شده است. او در خصوص چگونگی ورودش به تئاتر گفت: از سن پانزده سالگی در دوران دبیرستان به این هنر علاقه مند شدم و پس از حضور در نمایشی که علاوه بر مدرسه، در ناحیه و حتی استان هم موفق به کسب مقام سوم شد، مربی ام مرا به کلاسهای فارابی معرفی کرد. بعد از شش ماه، پیشنهاد حضور من در سریالی را دریافت کردیم که می بایست برای یک ماه فیلمبرداری آن به شهرستان گناباد بروم. اینجا بود که مادر من مخالفت شدیدش را با چنین سفرهایی اعلام کرد و باعث شد آن پیشنهاد را رد کنیم. چندی بعد با نمایش “خورشید کاروان” که البته در آن نقش فرم را عهده دار بودم، حضوری متفاوت روی صحنه را تجربه کردم. این نمایش که هر شب با تماشاگری بالغ بر چهارصد نفر روی صحنه می رفت به من جسارت مواجهه با سالن شلوغ و گذشتن از استرس حضور در صحنه را داد. بعد از آن بود که کلاس های بدن و بیان را گذرانده و در چند کار کودک دیگر حضور یافتم. از 18 سالگی اما به صورت حرفه ای به این عرصه ورود پیدا کردم و هر چه گذشت تجربیات بیشتر و عشق بیشتری به بازیگری پیدا کردم. از سال گذشته اما تصمیم گرفتم برای حضور بیشتر و حرفه ای تر در بازیگری و خصوصا ورود به سینما به پایتخت مهاجرت کنم. البته باید بگویم که زندگی در شهر دیگر علاوه بر دوری از خانواده، دلتنگی و تحمل هزینه های سنگین اسکان و ایاب و ذهاب و … در شهری مثل تهران سختی های دیگری هم دارد که باز هم باعث نمیشود از هدفم دست بکشم.
این بازیگر مشهدی در خصوص وضعیت تئاتر شهر مشهد در مقایسه با تهران می گوید: مشهد قطب دوم تئاتر کشور بعد از تهران است و اگر محدودیت ها و کمبودهایی در مواردی مثل نداشتن سالن خوب به تعداد کافی، کمبود سرمایه گذار و بودجه و … وجود نداشت پتانسیل رقابت با تهران را هم داشت. هم اکنون اساتید بزرگ و توانمندی در مشهد فعالیت دارند که داشتن آنها می تواند آرزوی هر شهری در این هنر باشد.
تکتم اخجوانی که با مهاجرت به تهران چندی پیش موفق شد در دومین فیلم بلند سینمایی اش به نام “رکسانا” به کارگردانی پرویز شهبازی ایفای نقش کند، معتقد است بزرگترین معضل این روزهای سینما برای بازیگران، پدیده ای به نام “اسپانسر بازیگر” است. او در اینباره می گوید: به تازگی خبری شنیدم در خصوص حضور اسپانسر بازیگری در نقش اول یکی از سریالهایی که اخیرا در شبکه نمایش خانگی پخش شد که ترجیح می دهم در اینجا نام بازیگر و اثر را به کار نبرم. به طور مشخص یعنی اینکه آن خانم با پرداخت مبلغی هنگفت نقش اول این سریال را به دست آورده یا بهتر بگویم خریده است. چگونه می شود که جای شخصی که به واسطه پول و شاید علاقه ای که به شهرت و دیده شدن دارد، با بازیگری که سالها زحمت کشیده و عمر خود را در این کار گذاشته، عاشق کارش است و برای بازی در آن نقش توانایی دارد، یک شبه عوض شود؟
متاسفانه این تنها خبر در این خصوص نبوده و هر روز دارد ابعاد جدیدتری از این پدیده رو می شود. همین الان من پیج هایی را می شناسم که مربوط به معرفی بازیگر است و من اخبار و فراخوان های آنها را دنبال می کنم. بعضی از آنها به صراحت می نویسند که اسپانسر بازیگر می خواهند یا برای دادن نقشی در کنار بازیگران چهره، دیگر از دستمزد خبری نیست. چندی پیش این اتفاق برای خودم هم پیش آمد به این شکل که با من تماس گرفتند و گفتند “برای نقشی در یک پروژه سینمایی مناسب هستم و حالا چقدر می توانم برای آن نقش خرج کنم؟!”
وقتی از این گفتم که سالها تجربه دارم و خاک صحنه خورده ام در جواب گفت: “خاک صحنه خوردن دیگر این روزها ملاک نیست.” شنیدن این جمله برای من و امثال من که عمرمان را در این راه گذاشته ایم، هزینه های زیادی بابتش داده ایم و سختیهای زیادی متحمل شده ایم دردآورد است. اینکه آسیب های ناشی از اقتصاد ضعیف در جامعه، حالا اینگونه در عرصه هنر ظاهر شده و اشخاصی مثل دلالهای فوتبال وارد سینما شده اند خبری وحشتناک برای هر هنر دوستی است. در حال حاضر البته کارگردانهای سرشناس زیادی به شدت مخالف چنین پدیده ای هستند و بارها در خصوص این پدیده ابراز نگرانی کرده اند. به یاد دارم سال گذشته مهران مدیری در بخشی از برنامه دور همی به شدت در این خصوص موضع گرفت و گفت: “شنیده ام که جدیدا می گویند به ما پول بده تا به تو بازی بدهیم. نکنید این کار را خانم و آقایی که می خواهی بازیگر شوی. نکنید این کار را”
گفتگو کننده: علی روغنگران