نمایشی تماما زنانه
- شناسه خبر: 5728
- تاریخ و زمان ارسال: 31 اردیبهشت 1403 ساعت 20:39
علی روغنگران:
این روزها شاهد اجرای نمایشی تحت عنوان «تولد یک سالگی» به نویسندگی “شادی غفوریان” و کارگردانی “بهاره فاضلی راد” هستیم که هر روز ساعت ۱۸:۳۰ درسالن استاد نوری حوزه هنری روی صحنه می رود. تولد یک سالگی روایتی است از زبان سه زن که در برهه ای حساس از زندگی خود به اوج استیصال و یأس رسیده بودند و حتی به خودکشی فکر کرده اند. اگر چه آن ها یکدیگر را نمی شناسند اما می شود گفت به گونه ای غیر قابل توضیح به هم ربط دارند. البته شباهت ها و علایق مشترکی را می شود میان آن ها دید. از صحبتهایشان درباره فیلم شعله گرفته تا سکونت در مشهد و تجربه مادر شدنشان همه باعث می شود مطمئن شویم این شخصیتها به یکدیگر ربط دارند.
میمنت (با بازی میترا محمدیان) زنی که از جهانی دیگر با ما سخن می گوید. او یک سال است که درگذشته و اکنون در جایی شبیه به برزخ حضور دارد. داستان میمنت به ۳۲ سال پیش بر می گردد. زمانی که در آستانه عروسی دخترش، تنها خواهرش به همراه خانواده در مسیر مشهد دچار سانحه تصادف شده و تنها دخترشان رزیتا زنده می ماند. رزیتا تا سالها خاله اش را مقصر می داند و ارتباطش را با او قطع می کند.
شعله (با بازی زینب مشعلدار) که پدرش در لاله زار سینما داشته و فیلم شعله اولین فیلم نمایش داده شده در سینمای او بوده و به همین دلیل نام دخترش را شعله گذاشته است. شعله، دختری شاد و پر شر و شور بوده که عروس مشهدیها می شود. آنقدر رفتارهای پر هیجان و شادیها و خنده هایش زیاد بوده که به قول خودش مثل یک توپ پارچه سرخ خالدار میان انبوه پارچه های سفید تک افتاده. سالها بعد او صاحب پسری است که در ۱۸ سالگی مشخص می شود تراجنسیتی بوده و باید با جراحی مشکلش را حل کند. اینبار اما پسرش در میان همه پسرها تک افتاده، مثل توپ پارچه سرخ خالدار میان پارچه های سفید.
شادی (با بازی مریم محمدی) می خواهد یک نمایشنامه مستند بنویسد. پس به دادگاه می رود و آنجا با متهمی به نام راضیه آشنا می شود. راضیه مادری بوده که دو فرزندش را به قتل رسانده و میخواسته به زندگی خودش نیز پایان دهد. راضیه سالها درگیر فقر و افسردگی بوده ولی این باعث نمی شود از مجازات اعدامش کاسته شود. تنها ارتباط شادی با راضیه آنجاست که راضیه از او می خواهد تا برای شادی روح بچه هایش در ضریح امام رضا (ع) مبلغی بیندازد. شادی اما با خود می گوید چطور مادری که فرزندانش را به قتل رسانده می خواهد آن ها را شاد کند. پس درخواست او را جدی نمیگیرد. چهار سال بعد راضیه در زندان وکیل آباد مشهد اعدام می شود الان یک سال است که شادی مادر است و این داستان را برای ما روایت می کند.
در نقطه اوج نمایش؛ میمنت، تحت تاثیر اتفاقات رخ داده و برخورد خواهر زاده اش، شعله بعد از جنگیدن های طولانی با خانواده برای حمایت از تصمیم پسرش، و شادی پس دست و پنجه نرم کردن با افسردگی بعد از زایمان، وسوسه می شوند که خودشان را از پنجره به پایین بیندازند و به زندگیشان پایان دهند. آن ها وقتی به خود می آیند در حرم مطهر دست به دامن امام رئوف شده اند.
نمایش «تولد یک سالگی» دست روی نقاطی می گذارد که شاید بسیاری از ما در زندگیمان دستکم یک بار با آن دست و پنجه نرم کرده ایم. مثل حس استیصال و اینکه آیا خودکشی تنها راه نجات است؟ یا مثل اینکه خیلی ها می گویند خیرات بازماندگان به درد کسی که دستش از دنیا کوتاه است نمی خورد. در نمایش می بینیم که چگونه میمنت از خیرات خواهر زاده اش به احساسی وصف ناپذیر می رسد و راضیه چطور با خیرات شادی، آرامش می یابد. از سوی دیگر نمایش این واقعیت را به خوبی به ما نشان می دهد که چگونه انسانها در طول زمان و با تجربه اتفاقاتی مشابه آنچه زمانی برایشان پذیرفتنی نبود، تغییر عقیده می دهند. مثل خواهر زاده میمنت که پس از تصادف دوم به یاد او می افتد یا شادی که پس از دست و پنجه نرم کردن با افسردگی و درماندگی متوجه دردی که راضیه تحمل کرده بود می شود. حالا میمنت یک سال بعد از مرگش، شادی یک سال بعد از مادر شدنش و شعله یک سال پس از جراحی تغییر جنسیت پسرش دیگر قرار نیست به عقب برگردند و انسانهای قبلی باشند. آن ها یک سال است که دوباره متولد شده اند.
تولد یک سالگی، یک نمایش تماما زنانه است نه از این جهت که دیدنش مختص زنان باشد، بلکه از این بابت که تمام عوامل آن خانم هستند.
علاوه بر بازیگران یاد شده در نمایش سه بازیگر دیگر هم حضور داشتند که پشت به تماشاگر و روبروی سه بازیگر اصلی نشسته بودند. ابرا زجاجی (بازیگر مقابل شعله)، سارا قدوسی (بازیگر مقابل میمنت) و سمیه کرمانی (بازیگر مقابل شادی) بودند که شاید بتوان گفت صدای مانی (پسر شعله)، رزیتا (خواهر زاده میمنت) و راضیه (زنی که اعدام شد) بودند.
نمایش از لحاظ اجرا، دارای ویژگی های هنرمندانه فراوانی است؛ طراحی صحنه، یک دکور نسبتا کم هزینه، متشکل از شش صندلی که به صورت سه به سه روبروی هم چیده شده بودند، سه آینه بزرگ قدی برای سه بازیگر و بیش از ۹۰ شمع روشن که در همه جای صحنه با دسته های سه تایی پراکنده شده بودند، حسی وهم انگیز و ماورایی را به تماشاگر منتقل می کرد. این طراحی هوشمندانه با چنین میزانسنی نشان می دهد که کارگردان اساس اجرا را بر طراحی گذاشته است و تماشاگران طی اجرای نمایش پی می برند که برای پرسوناژها، نور، موسیقی و لباس هم طراحی های شاخصی وجود دارد.
بازی قابل قبول هر سه بازیگر اصلی از جمله بازی شاخص زینب مشعل دار (شعله) واقعا چشم نواز بود، ضمن اینکه مریم محمدی(شادی) با عملکرد خوب خود در سه نمایش اخیرش نشان داده بازیگری با استعداد است که در آینده حرف برای گفتن بسیار دارد.
نمایش چهره پرداز نداشت و تشخیص کارگردان این بود که چهره ها نیاز به تغییر ندارند با توجه به اینکه نور شدیدی هم روی چهره بازیگران نبود. در ضمن اینجا طراحی لباس توسط نیکی و گیتی حسینی در شکل گیری شخصیت ها، نبود گریم را جبران کرده بود و عملا به کاراکترها جلوه های دراماتیک قابل قبولی بخشیده بود.
”بهاره فاضلی راد” درطراحی، شکل دهی و بازی دهی بازیگران، تمثیلی کردن برخی پرسوناژها، توجه زیاد به مبانی بصری و تجسمی، و لحاظ کردن عناصر و نشانه ها، همچنین در گرفتن بازی خوب از بازیگران عملکرد قابل قبولی داشت.