نمایشی که مخاطب را در خود غرق می کند
- شناسه خبر: 5350
- تاریخ و زمان ارسال: 20 دی 1402 ساعت 23:43
این شبها شاهد اجرای نمایشی تحت عنوان “شهرزاد ۱۰۰۱” کاری از گروه تئاتر خورشید به طراحی و کارگردانی حامد معمار تهرانی و نویسندگی آرش خیرآبادی هستیم که در سالن اصلی تئاتر شهر روی صحنه می رود.
داستان نمایش از این قرار است که همسر شهرزاد، هارون که یک تاجر کتاب است از او میخواهد تا هر شب یک قصه (مجموعا ۱۰۰۱ قصه) بگوید تا با سرمایه گذاری او در چند جلد کتاب نفیس روانه بازار شود. شهرزاد هر شب از یک کانال تلگرامی داستانی را کپی می کند. داستان ها نوشته شخصی به نام آهوست که هیچگونه اطلاعاتی از او وجود ندارد. شهرزاد مجذوب داستانها و البته شخصیت آهو می شود که به گمانش باید مرد باشد. شب هزار و یکم فرا می رسد و در عین ناباوری داستانی از آهو در کانال گذاشته نشده است.
شهرزاد عزم آن میکند که قصه آخرش را از دل شخصیتهای داستانهای قبلی آهو بیابد، اما با این واقعیت تلخ روبرو میشود که زمانه آنچه این شخصیت ها بخاطرش ماندگار شده بودند را از آنان گرفته است. اخلاقیات در نگاه آنها رنگ باخته و آنچه برایشان ارزش به حساب می آید ثروت است. آنها حالا برای خوشی های زود گذر به سمت ابتذال رفته و دست به هر کاری میزنند.
امیرارسلان نامدار و فرخ لقای رومی، حسن کچل و چهل گیس، لیلی و مجنون، خاله سوسکه و آقا موشه و… که زمانی عشقشان آنها را زبانزد کرده بود دیگر معنی عشق را نمیدانند. آنچه شهرزاد از واقعیت امروز آنها می بیند برایش قابل باور نیست. آنها جذب جامعه ای شده اند که رستگاری در آن فضیلت نیست. دیوانه خانه ای که به طویله می ماند. بس که دیوِ زشتِ زمانه ی بی هویت، مغزشان را خورده، با جامعه ای از خرها طرفیم و طویله ای که در آن آهو بودن و آهو ماندن سخت است.
نمایش “شهرزاد ۱۰۰۱” از لحاظ اجرا، دارای ویژگی های تامل برانگیز، هوشمندانه و هنرمندانه فراوانی است؛ دکوری متشکل از داربستهای فلزی که نمادی از زندگی شهری امروز است. این طراحی شاکله مند نشان می دهد که کارگردان اساس اجرا را به شیوه ای هنرمندانه بر طراحی گذاشته است و تماشاگران طی اجرای نمایش پی می برند که برای پرسوناژها، میزانسن ها، نور، موسیقی، لباس و چهره پردازی هم طراحی های شاخصی وجود دارد.
بازی بسیار هنرمندانه و شیوه مند همه بازیگران، به دلیل استفاده کامل از همه قابلیت ها و حالات و حرکات اعضای بدن و چهره، واقعا ستودنی، هنرمندانه ومثال زدنی است.
در رابطه باطراحی و اجرای گریم و چهره پردازی بازیگران وحتی”ریخت شناسی” پرسوناژها از رویکردی ترکیبی که آمیزه ای ازنگاه فانتزیک است استفاده شده و پرسوناژ ها روی صحنه عملا جلوه های دراماتیک قابل قبولی پیدا کرده اند.
شاکله و مضمون حضور هر پرسوناژی در ارتباط با پرسوناژ مقابل به طور متناقض و پارادوکسیکالی تقابل گرایانه و همزمان ” دگر گریزانه” نشان می دهد و این کاملا با مضمون و موقعیت پرسوناژهای خاص این نمایش تناسب و هماهنگی دارد. “حامد معمار تهرانی” درطراحی، شکل دهی و بازی دهی بازیگران، تمثیلی کردن برخی پرسوناژها، توجه زیاد به مبانی بصری و تجسمی و لحاظ کردن عناصر و نشانه های آن ها در اجرا و حتی لباس و چهره پردازیشان و نیز در شیوه بازی غیرهمسان بازیگران بسیارموفق است. در رابطه با تمثیلی شدن پرسوناژها باید گفت که اساسا در همه پرسوناژ ها گونه ای از “تمثیل وارگی” وجود دارد که در پرسوناژ ( آهو) این خصوصیت بیشتر است.
طراحی لباس که در آن نگره های “فانتزیک” و تمثیلی خاصی جلوه پیدا کرده، عملا به شکل گیری بیرونی وظاهری پرسوناژ ها بسیار کمک کرده و حتی تا حدی آنها را تأویل آمیز نموده است.
نمایش از لحاظ “ژانر” به علت حالت اشمئزاز اولیه ای که با نشان دادن “از هنجار در رفتگی” های سُخره آمیز درمخاطب ایجاد می شود، تا حدی به “کمدی سیاه” شباهت دارد و به سبب پوچی و بیهودگی حاکم بر روابط و استحاله درونی شخصیت ها، تا اندازه ای”ابُزورد” و در کل با نشان دادن دغدغه های تلخ و تنگناهای روحی روانی طاقت فرسا وعذاب آور، تا سرحد تراژدی پیش می رود، اما هرگز به تراژدی تبدیل نمی شود و نهایتا و کلا “یک درام تلخ” است. دراین اجرا کاربری ژست و حرکات شکیل، به زیبایی و مفهوم زایی نمایش بسیار کمک کرده است.
یکی از مهمترین امتیازات نمایش اما بهره مندی از موسیقی زنده است که اجرا را برای مخاطب دلپذیرتر و به یادماندی تر می کند. تلفیقی از سازهای تار، کمانچه، فلوت باس، دف و گیتار با نوازندگی و چیره دستی علی پور عطایی، الیاس آشوری و وحید مجیدی اکسیری جادویی خلق کرده که مخاطب را در خود غرق می کند و به دنیای وهم و خیال می برد.
نمایش “شهرزاد ۱۰۰۱” اجرایی شیوه گرا، سبک و سیاق دار و ساختارمند است، که برفرم و داشته های بصری و نمایشی تاکید مضاعف دارد و به گونه ای تئاتر ناب ارزیابی می شود؛ این نمایش، عذاب، رنج، کابوس زدگی، تنهایی انسان و بیرون ماندن او از دایره زندگی را خیلی خوب به نمایش می گذارد. ضمنا به لحاظ اجرایی به حدی ساختارمند و فرم گراست که همه چیز به صورت “نشانه ها” و داشته های تأویل پذیر و معنادار درآمده است. کارکرد وکاربرد دراماتیک و هنرمندانه مقوله های کارگردانی، بازیگری، طراحی صحنه و لباس، چهره پردازی، موسیقی و نور در این نمایش به اثبات رسیده است.
“شهرزاد ۱۰۱” اثری قابل تامل است که ارزش چند بار دیدن را دارد. لذا تماشای آن برای تئاتر دوستان در شبهای باقیمانده به شدت توصیه می شود.
نویسنده: علی روغنگران