کالبدشکافی یک جنایت
- شناسه خبر: 5682
- تاریخ و زمان ارسال: 13 اردیبهشت 1403 ساعت 16:11
علی روغنگران:
این شب ها شاهد اجرای نمایشی تحت عنوان «un12» به کارگردانی امیر رستگار هستیم که هر شب ساعت ۲۰ در مجموعه حوزه هنری روی صحنه می رود. «un12» یک تراژدی تمام عیار و روایتگر بخشی از نقاط تاریک عملیات اَنفال است. عملیاتی که در جریان آن نیروهای رژیم بعث عراق که به طور مستقیم از صدام حسین، دیکتاتور عراق فرمان میگرفتند، در طول هفت ماه از فوریه تا سپتامر ۱۹۸۸ بیش از ۱۸۰ هزار نفر (بە نقل از بعضی منابع بیش از ۲۰۰ هزار نفر) کُرد کردستان عراق را به دست ارتش، ماموران امن و استخبارات قتل عام کردند. گورهای دسته جمعی به جا مانده از این کشتار رژیم بعث باعث شد تا این واقعه از لحاظ گستردگی و حجم کشتار و درندهخویی، نزد بسیاری از کشورها و سازمانهای بینالمللی بهعنوان یکی از فجیعترین جنایات علیه بشریت به ثبت برسد.
تماشاگران «un12» در واقع هیات منصفه دادگاهی هستند که هر یک از کاراکترها بسته به نوع نقش و مشاهدات و اعترافاتش میبایست در معرض قضاوتشان قرار بگیرد.
نمایش با مونولوگ مردی (با بازی عباس رستگار) آغاز می شود که در حال بازی شطرنج از دیکتاتور می گوید: «دیکتاتور ها ویژگیهایی شبیه به هم دارند؛ ۱- علاقه به دوگانه سازی جامعه، همان خودی و غیر خودی ۲- تغییر دادن معنی لغات. مثلا ضعف جامعه خود را نشان اقتدار و قدرت جوامع دیگر را نشان ضعف جلوه می دهند. ۳- خود شیفته اند…. خودشان را قهرمان نشان می دهند، راجع به همه چیز اظهار نظر می کنند، دروغ می گویند و اقدام به حذف منتقدانشان می کنند. فرانکو، استالین، پینوشه، هیتلر، موسولینی و… همه دیکتاتورها این ویژگیها را دارند ولی صدام حسین از همه خطرناکتر است.»
داستان از اینجا شروع می شود که “نجا توفیق” پزشک قانونی سازمان ملل (با بازی مریم رستگار) هنگام آزمایش بر روی یکی از اجساد (استخوانها) خارج شده از یک گور دسته جمعی در حلبچه به مورد جالبی بر می خورد. استخوانهایی که با نام un12 نامگذاری شده (un نام مخفف اجساد فاقد هویت و عدد ۱۲ شماره جسد با توجه به اینکه ۱۱ نفر دیگر هم در آن گور دفن شده بودند) متعلق به زنی ۳۲ ساله است که به جمجمه اش شلیک شده. در محل اندام جنسی زن نشانه هایی از عفونت بعد زایمان به چشم میخورد. دکتر با آزمایش DNA و تطبیق آن با نمونه های موجود در پلیس اهراز هویت موفق می شود فرزند وی را پیدا کند. یک خبرنگار جوان ۲۷ ساله به نام ” زانیار” (با بازی علی عشقی زاوه) که به واسطه شغلش به دکتر کمک می کند تا موضوع را رسانه ای کند و بار دیگر افکار عمومی را در اینباره حساس کند چراکه سازمان ملل پیشتر دستور عدم تحقیق در خصوص اعدامهای مخفی سال ۱۹۸۸ را صادر کرده بود.
دکتر توفیق با دادن رشوه به یک افسر پلیس (با بازی امیرحسین ملک) موفق می شود به اطلاعات مهمی دست یابد؛ اینکه جسد مذکور مربوط به دختری به نام ” آلا” (با بازی سمانه پرتوی) است که برادرزاده و تنها رابط یکی از مهمترین مخالفان صدام حسین به نام “حبیب سلیوانی” بوده و در سال ۱۹۸۷ بازداشت و به زندان استخبارات برده شده بود. بعد مشخص می شود که او در هنگام دستگیری مجرد بوده و باردار هم نبوده. زنی به اسم “لاوین” (با بازی محبوبه راد) تنها شاهد و کلید حل این معماست…
این در حالی است که حضور روح «آلا» در جای جای نمایش و مونولوگها و دیالوگهای تاثیر گذارش در درک بهتر تماشاگر از آنچه بر او گذشته بسیار ملموس است. آلا: «زمین پر از صداهاست صداهای بلند و کوتاه، بی اسم، پر از دردهای عجیبی که در رگهای زمین میلوله، صداها در هم میپیچن و به یک آواز تبدیل میشن»
صدای لالایی زیبایی با لهجه کردی که علاوه بر تاثیرگذاری اش مخاطب را به یاد فیلم «درخت گردو» ساخته محمدحسین مهدویان می انداخت در طول نمایش پخش می شد که همزاد پنداری مخاطب با کاراکتر آلا را دوچندان می کرد.
تاثیرگذارترین و منقلب کننده ترین بخش نمایش اما به خروج آلا از سلول برای اعدام تعلق دارد؛ «سوار ماشین شدیم،
۱۱ نفر به علاوه من و مامورین اعدام،
معلوم نبود کجا می رفتیم آخه چشم بند داشتیم(صدای لالایی بلندتر می شود) از ماشین پیاده مون کردن. اطرافمون پر از صدا بود. صدای قدم هامون، صدای خش خش برگها زیر پاهامون، صدای گریه، صدای فریاد، صدای مامورهای اعدام که میشمردن: «یک» از همه بلندتر صدای شلیک گلوله بود (صدای موسیقی لالایی کردی بیشتر اوج می گیرد)، «۲»، «۴» آدمایی که یکی یکی توی گودال میفتادن
«۵، ۶، ۷ …»جنازه های بی جان با جمجمه های سوراخ «۸، ۹، ۱۰» (صدای بلند نفس زدن های تند) «۱۱» و صدای تیر…..
اما آنچه در قسمت تماشاگران به روشنی قابل درک بود تاثیرپذیری بی چون و چرای مخاطب بود. «un12» توانسته بود آنچنان که باید، در ذهن مخاطب تصویر سازی کند و همزمان احساس و اندیشه او را به کار بگیرد.
بازی بسیار هنرمندانه و شیوه مند همه بازیگران از جمله بازی بسیار شاخص، دشوار و هنرمندانه “سمانه پرتوی” که نقش”آلا” را ایفا می نماید، به دلیل استفاده کامل از همه قابلیت ها و حالات و حرکات اعضای بدن و چهره، واقعا ستودنی، هنرمندانه ومثال زدنی است. ضمن اینکه نمی توان به بازی بی نقص”محبوبه راد” ایفاگر نقش «لاوین» اشاره ای نکرد. از سوی دیگر طراحی و اجرای گریم و چهره پردازی خوب باعث شده بود تا پرسوناژ ها روی صحنه عملا جلوه های دراماتیک قابل قبولی پیدا کنند.
امیر رستگار درطراحی، شکل دهی و بازی دهی بازیگران، توجه زیاد به موسیقی تاثیرگذار و مبانی بصری و تجسمی و لحاظ کردن عناصر و نشانه های آن ها در اجرا و حتی لباس و چهره پردازیشان و نیز در شیوه بازی غیرهمسان بازیگران بسیارموفق بوده است.
نمایش از لحاظ “ژانر” با نشان دادن دغدغه های تلخ و تنگناهای روحی روانی طاقت فرسا وعذاب آور، تا سرحد یک تراژدی تاثیرگذار و تامل برانگیز پیش می رود، در حالی که در تمام مدت، همزمان لطافت و عواطف انسانی را هم با خود دارد. دراین اجرا کاربری ژست و حرکات شکیل، به زیبایی و مفهوم زایی نمایش بسیار کمک کرده است.
نمایش”un12” اجرایی شیوه گرا، سبک و سیاق دار و ساختارمند است که برفرم و داشته های بصری و نمایشی تاکید مضاعف دارد. این نمایش، عذاب، رنج، تنهایی انسان و بیرون ماندن او از دایره زندگی به واسطه ظلمی که بر او شده را خیلی خوب به نمایش می گذارد. همچنین کارکرد وکاربرد دراماتیک و هنرمندانه مقوله های کارگردانی، بازیگری، طراحی صحنه و لباس، چهره پردازی، موسیقی و نور در این نمایش به اثبات رسیده است.
امیر رستگار، کارگردان این نمایش می گوید: « یکی از دغدغه ها و نگرانی هایم این بود که تماشاگری که این روزها به نمایشهای مفرح عادت کرده، قرار است با نمایشی روبرو شود که مقداری درد دارد و یک زخم کهنه تاریخی را باز می کند. با این وجود باید بگویم که بازخورد تماشاگر برایم خیلی جالب بود. «un12» سه بعد انسانی، تاریخی و سیاسی دارد و اینکه تماشاگر به بعد انسانی آن بیشتر توجه کند برایم اهمیت بالایی دارد.»
رستگار همچنین از تغییر سلیقه برخی مسئولان سخن به میان آورد و در اینباره گفت: «صادقانه بگویم هیچ ارگان دولتی از نمایش ما حمایت نکرد. در عین حالی که از بعضی نمایشهای دیگری که همزمان یا قبل از ما اجرا شده بود، حمایتهای مادی یا معنوی صورت گرفته بود. با توجه به اینکه آقایان مسئول را دعوت کردیم بیایند و نمایش را ببینند. آن ها بعد از دیدن کار، معتقد بودند که در حال حاضر جامعه نیازمند نشاط است و بهتر است به جای زخمهای کهنه قدیمی سراغ آثار سرگرم کننده و نشاط آور برویم. من همین را هم در نمایش آوردم. که این شاید درد همه نباشد ولی درد که هست.»
سلام
بسیار عالی بود و برای من جالب از اینکه شما با یک بار دیدن اجرا بعضی از اسمها و دیالوگ های نمایش رو به یاد دارید
در مجموع تحلیل خوبی بود ممنون