یک دروغ تاریخی
- شناسه خبر: 5693
- تاریخ و زمان ارسال: 19 اردیبهشت 1403 ساعت 17:12
علی روغنگران:
این شبها شاهد اجرای نمایشی تحت عنوان « آقای رستم؛ لطفا احترام خودتان را نگه دارید» به نویسندگی ستاره فرسا و کارگردانی مصطفی نصیری هستیم که هر شب در سالن ارجمند مجموعه تئاتر مستقل مشهد روی صحنه می رود.
“آقای رستم” همانند دیگر کارهای شاخص مصطفی نصیری نظیر الکترا و توران دخت، نمایشی به سبک کمدی نقیضه یا همان پارودی ست.
کمدی نقیضه نوعی از طنز است که تلاش می کند تصویری کاریکاتورگونه یا غلو شده از یک موضوع یا اثر هنری شناخته شده ارائه دهد. کمدی نقیضه قهرمان را به سخره می گیرد و از این طریق تصویری تازه خلق می کند که به دلیل بکر بودنش واجد ارزش و جذابیت است.
اینبار اما نصیری با سبک پارودی به سراغ قهرمانهای شاهنامه رفته است که البته به روز شده اند.
نمایش با لایو اینستاگرامی رستم (با بازی رامین رخ فروز) شروع می شود. رستم در ارتباط زنده با دنبال کنندگان صفحه اش به آنها می گوید که برای نجات کیکاووس از اسارت دیو سپید، به همراه رخش در حال حرکت به سمت مازندران است.
در ادامه می بینیم که کیکاووس(با بازی جلال شهباز نژاد) به همراه یارانش که پنج پهلوان نامدار شاهنامه؛ (رهام، گیو، توس، سیاوش و گرگین) هستند، جلوی درب اقامتگاه دیو سپید به میل و اصرار خود منتظر اجازه ورود هستند.
شخصیت های به روز شده کیکاووس و پهلوانان همراهش دارای جذابیتهای زیادی برای مخاطب هستند. کیکاووس؛ شاهی پر حرف و نازکدل، که دیگر علاقه ای برای شاه بودن و بازگشت به قصر ندارد. قهرمانان اساطیری شاهنامه هم یکی از دیگری دست و پا چلفتی تر، از توس که همه چیز را به قوانین مکتوب ارجاع میدهد تا سیاوشِ بیش از حد مودب و گرگینِ بیش از حد بی ادب، همه موجودات ضعیف و کند ذهنی هستند که نشانی از پهلوانی در وجودشان دیده نمی شود. دقیقا عکس این بیت:
چو توس و چو گودرز و گیو دلیر
چو شاپور و فرهاد و رهام شیر
و صد البته که در روزگار فعلی توقعی هم برای داشتن پهلوان های واقعی وجود ندارد. نسخه به روز شده دیو سپید(با بازی تارخ اردشیری) اما غافلگیر کننده تر است. دیوی که وقتش را در شبکه های اجتماعی مجازی می گذراند، ناخن هایش را سوهان می زند، ربدوشام می پوشد، پیتزا سفارش می دهد، شبها به آسمان خیره می شود، از تنهایی خسته شده و قدری مهربان است.
در صحنه ای از نمایش دیو سپید آسمانش را به کیکاووس نشان می دهد آسمانی که در ابتدا کارگردان اصرار دارد در تصور تماشاگر شکل بگیرد و البته او را به علاقه جنون آمیز کیکاووس برای رسیدن به آسمان ارجاع می دهد.
در آنسوی داستان، رستم یک به یک از هفت خوان عبور می کند که البته به غیر از آخری، بقیه را در لایوهای اینستاگرامی و مصاحبه تلویزیونی می بینیم.
خان اول: نبرد رخش با شیر
خان دوم: گذر از بیابان سخت
خان سوم: نبرد با اژدها
خان چهارم: کشتن جادوگر
خان پنجم: جنگ با اولاد مرزبان
خان ششم: جنگ با ارژنگ دیو
خان هفتم: جنگ با دیو سپید
رستمِ به روز شده اما کاراکتر جذابی از کار در آمده؛ رستمی که صفحه اینستاگرام دارد، تپانچه به دست می گیرد، می تواند دروغ بگوید و از همه مهمتر اینکه دقیقا برعکس شاهنامه که در آن دیو را در خواب نکشت و او را برای مبارزه جوانمردانه بیدار کرد، اینجا با تپانچه اش در حالی به سراغ دیو می رود که او در خواب است. رستم اینجا نگران این است که چند میلیون فالوورش کشتن دیو به دست او را ندیده اند. نمایش اینجا قرار است یک دروغ تاریخی به مخاطب بگوید که برای جلوگیری از لو رفتن داستان در این یادداشت به آن نمی پردازیم.
نمایش «آقای رستم»از لحاظ اجرا، دارای ویژگی های تامل برانگیز، هوشمندانه و هنرمندانه فراوانی است؛ در طراحی صحنه، تلاش برای نشان دادن تسلط رسانه، با جای دادن یک پرده نمایش عریض به نتیجه رسیده است. خصوصا اینکه به گفته مصطفی نصیری در کارهای شاخص قبلی او از جمله الکترا و پوراندخت هم شاهد تسلط رسانه با وجود تلویزیون در صحنه بوده ایم. به عنوان مثال در اکلترا؛ تلویزیون به «آگاممنون» دستور می داد تا «ایفیژنه» را قربانی کند. این طراحی شاکله مند نشان می دهد که کارگردان اساس اجرا را به شیوه ای هنرمندانه بر طراحی گذاشته است و تماشاگران طی اجرای نمایش پی می برند که برای پرسوناژها، میزانسن ها، نور، موسیقی، لباس و چهره پردازی هم طراحی های شاخصی وجود دارد.
بازی بسیار هنرمندانه و شیوه مند همه بازیگران از جمله بازی بسیار شاخص، دشوار و هنرمندانه “تارخ اردشیری” که نقش دیو سپید را ایفا می نماید، به دلیل استفاده کامل از همه قابلیت ها و حالات و حرکات اعضای بدن و چهره، واقعا ستودنی، هنرمندانه ومثال زدنی است. ضمن اینکه نمی شود از بازی بی نقص “رامین رخ فروز” در نقش رستم و نقش آفرینی دلنشین “جلال شهبازنژاد” در نقش کیکاووس که البته بی شباهت به کارکترهای کمدی خلق شده توسط جواد عزتی نبود، سخنی به میان نیاورد.
همچنین شاکله و مضمون حضور هر پرسوناژی روی صحنه در ارتباط با پرسوناژ مقابل به طور متناقض و پارادوکسیکالی تقابل گرایانه و همزمان دگر گریزانه نشان می دهد و این کاملا با مضمون و موقعیت پرسوناژهای خاص این نمایش تناسب و هماهنگی دارد. مصطفی نصیری درطراحی، شکل دهی و بازی دهی بازیگران، توجه زیاد به مبانی بصری و تجسمی و لحاظ کردن عناصر و نشانه های آن ها در اجرا و حتی لباس و چهره پردازیشان و نیز در شیوه بازی غیرهمسان بازیگران موفق بوده است. اگرچه چند تن از بازیگران نقش پهلوان های اساطیری در برخی صحنه ها می توانستند بهتر ظاهر شوند.
طراحی لباس توسط «فائزه علی آبادی» که این روزها جزو طراحان لباس پرکار در عرصه تئاتر مشهد است، با نگره های “فانتزیک” و تمثیلی خاصی جلوه پیدا کرده و عملا به شکل گیری بیرونی و ظاهری پرسوناژ ها بسیار کمک کرده است.
نمایش از لحاظ “ژانر” یک کمدی تراژدی یا کمدی مدرن است. دراین اجرا کاربری ژست و حرکات شکیل، به زیبایی و مفهوم زایی نمایش بسیار کمک کرده است.
مصطفی نصیری معمولا نمایشنامه هایش را بر پایه ایده اجرایی می نویسد. او می گوید: «ستاره فرسا برای پروژه فارغ التحصیلی اش این نمایشنامه را در نظر داشت و بر پایه ایده اجرایی نمایشنامه “آقای رستم، لطفا احترام خودتان را نگه دارید” توسط او خلق شد.»
“آقای رستم” نمایشی مفرح و البته قابل تامل است که ارزش دیدن را دارد. لذا تماشای آن برای تئاتر دوستان در شبهای باقیمانده به شدت توصیه می شود.